به چند نفر از دوستان با شرایط زیر جهت همکاری با سایت نیازمندیم.
1- آشنائی کامل به طراحی سایت ،سئوو مدیریت سایت بصورت حرفه ای یک نفر
2- آشنائی کامل با مباحث مربوط به MBA و مدیریت کسب و کار و سرمایه گذاری
3- آشنائی با مباحث آموزش الکترونیکی جهت مدیریت آموزش الکترونیکی
دوستان می توانند رزومه و پیشنهادات به همراه شماره تماس خود را به ایمیل info@miliyarder.com و یا miliyarderha@yahoo.com ارسال کنند.
رئیس کل بانک مرکزی با اعلام دلایل تاثیرگذار بر نرخ دلار گفت: نباید دلار را کالای پست فرض کنیم و انتظار داشته باشیم که قیمت آن بین 1000 تا 1050 تومان ثابت بماند.
محمود بهمنی در گفتگو با مهر با بیان اینکه همواره قیمت کالاها افزایش می یابد، در مورد نوسانات قیمت دلار گفت: نباید دلار را کالای پست فرض کنیم و انتظار داشته باشیم که قیمت آن بین 1000 تا 1050 تومان ثابت بماند.
رئیس کل بانک مرکزی در مورد اینکه اصرار برخی ها برای پائین نگه داشتن نرخ دلار منطقی نیست، گفت: در تعیین نرخ دلار باید عوامل تاثیرگذار بر آن را مدنظر قرار دارد و بدون در نظرگرفتن عوامل متعددی از جمله قیمت نفت نباید در مورد نرخ دلار اظهارنظر کرد.
رئیس کل بانک مرکزی با بیان اینکه طی چند سال اخیر اکثر قیمتها افزایش یافته و یا ثابت بوده است، افزود: نرخ تورم، قیمت نفت جهانی، قیمت کالاهای صنعتی و غیره افزایش یافته است، پس چگونه می توان انتظار داشت که نرخ دلار افزایش نیابد.
وی با تاکید بر اینکه در تعیین نرخ دلار باید تورم خارجی و تورم حاصل از هدفمندی یارانه ها را در نظر گرفت، اظهارداشت: اینکه هدفمندی یارانه ها در چند مرحله اجرا می شود و یا اینکه نرخ تورم عادی با توجه به عوامل مختلف همچون افزایش حقوق و غیره افزایش می یابد را باید لحاظ کرد.
بهمنی با تاکید بر اینکه تمام موارد مذکور بر روی برنامه ریزی ها و تخمینهای بانک مرکزی تاثیرگذار است، بیان کرد: سایر عوامل همچون تحولات بین المللی، نحوه نقل و انتقالات پول، درآمدهای نفتی، افزایش قیمت کالاهای وارداتی و تاثیر آن بر تورم همگی تاثیرگذار است.
به گزارش مهر، در ادبیات اقتصادی کالای پست، کالایی است که شیب منحنی تقاضا برایش صعودی است، یعنی با کاهش قیمت، مقدار تقاضا برای آن کالا کاهش مییابد، همچنین کالای پست کالایی است که در مورد آن اثر درآمدی بر اثر جانشینی غلبه کند.
میلیاردر جوان: بنظر می رسد نباید به دنبال کاهش قیمت دلار در کشور بود.اثرات عدم کاهش قیمت ارز در کشور تاثیر مستقیم بر روی قیمت کالاهای مورد نیاز مردم دارد و موجب افزایش تورم خواهد گردید. در حالیکه افزایش درآمد قشرهای حقوق بگیر نسبت قابل قبولی با تورم ندارد. تاثیر قیمت کنونی ارز نیز همانگونه که قبلا گفته شد چنانچه نرخ طلای جهانی را ثابت در نظر بگیریم موجب افزایش قیمت طلا در کشور خواهد گردید.
راههاي زيادي براي رسيدن به اين هدف وجود دارد كه تا حدودي به نوع سرمايهگذاريهاي شما و يا به مدت زماني كه ميخواهيد آن سرمايهگذاري را حفظ كنيد بستگي دارد.
رابطه ميان فلسفه سرمايهگذاري، روش سرمايهگذاري و سيستم سرمايهگذاري شما، معيارهاي سرمايهگذاري شما خواهد بود.
5. تعصب را کنار بگذارید:
مدیران موفق مهارت خاصی در برقراری ارتباط دارند. مهارت تمرکز بر دیگران به غیر از تمرکز بر خود، لغات، نطق، ارائه، دستور زبان و... که در دوره های آموزشی مدیران تدریس می شود نیز حائز اهمیت خاصی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
گفت و گو با مهدی تقوی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در رابطه با نوسان نرخ ارز
طی ماه های گذشته برخی نوسان های بازار داخل رانتیجه رفتار هایی می دانند که در زمین سیاست اتفاق می افتد. به نظر شما این موضوع چه قدر بر عرصه اقتصاد کشور اثر گذار بوده است؟
مسائل سیاسی همواره بر اقتصاد کشورها تاثیرات غیرقابل انکاری دارد. تنها در ایران اینگونه نیست که موضوعات و اتفاقات عرصه سیاست بر بخش اقتصاد اثر می گذارد. اما چون در ایران عرصه اقتصاد بیشتر با عرصه سیاست گره خورده است اتفاقات و تغییر وتحولات سیاسی داخلی و بین المللی اثر مستقیمی بر بخش اقتصاد کشور دارد. اقتصاد سیاسی در ایران باعث شد تا امیدواری ها از به سرانجام رسیدن نشست بغداد باعث شود پیش از برگزاری نشست گروه ۵+۱ در بغداد قیمت دلار روند کاهشی در پیش گیرد.
پس شما هم اعتقاد دارید که نشست ایران با ۱+۵ در استانبول و به دنبال آن امیدواری برای بهبود نتیجه مذاکرات بغداد سبب کاهش نرخ ارز شده بود؟
عامه جامعه امیدوار بودند تا با توافقی که میان سران کشورهای گروه ۱+۵ انجام می شود اثر تحریم ها کاهش پیدا کند و از فشارهای بین المللی کاسته شود به همین جهت نرخ ارز با کاهش قیمت چشم گیری مواجه شد. اما به سرانجام نرسیدن نشست بغداد و کشیدن شدن مذاکرات به مسکو باعث شد تا عدم اطمینان به نتیجه مذاکرات در بین عموم جامعه پیش آید و در نتیجه شاهد دوباره جهش نرخ دلار و سکه بودیم.
در فاصله نشست بغداد تا نشست اواخر خرداد مسکو بازار سکه و ارز را چگونه پیش بینی می کنید؟
اگر امیدواری ها در فاصله نشست بغداد تا مسکو در بین عموم جامعه ایجاد شود و امید به نتیجه رسیدن مذاکرات در مسکو وجود داشته باشد قاعدتا پس از یک هفته تا ده روز از برگزاری نشست بغداد قیمت ارز و سکه از تب و تاب می افتد و بازهم روند کاهشی پیدا می کند.
یک نکته ای وجود دارد و آنهم اینکه بسیاری از مسئولان مردم را از حضور در بازار های سفته بازی منع می کنند و به آنان پند می دهند که در بازار های مطمئن تر سرمایه گذاری کنند. این در حالی است که در واقعیت سود دهی بازار سکه و ارز سبب شده بسیاری از حضور در بخش تولیدی امتناع کنند. این موضوع را چگونه تحلیل می کنید؟
از سال گذشته بازار دلالی و سفته بازی به جای رشد و توسعه بخش های تولیدی و مولد کشور بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. سیاست های نادرست دولت به ویژه در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها و پایین نگه داشتن نرخ سود بانکی باعث شد تا بخش های تولیدی با رکود مواجه شوند و در مقابل بازار دلالی رونق پیدا کند. اکنون هم نرخ سود بانکی را افزایش داده اند اما چه سود که سرمایه هایی که باید صرف سرمایه گذاری در بخش های مولد می شد حالا از بازار دلالی ارز و سکه سر در آورده اند. از طرف دیگر علاوه بر این دولت هنوز دست از سیاست های نادرست در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بر نداشته است. در نتیجه تورمی شدیدی که پس از اجرای این قانون در جامعه ایجاد شد ضربه سهمگینی به اقتصاد کشور وارد کرده است که اگر فاز دوم هدفمندی یارانه ها بخواهد اجرا شود دیگر کمتر امید به ساماندهی عرصه اقتصاد کشور می توان داشت.
اشاره کردید نرخ سود بانکی زمانی افزایش پیدا کرد که سرمایه های مردم سر از بازار سکه و ارز در آورده بود اما در رابطه با نحوه هدفمند شدن یارانه ها و همچنین تنش های سیاسی هنوز راهکار هایی وجود دارد که فضای بازار داخل آرام شود و زمینه سودجویی برخی بر هم بخورد؟
قاعدتا باید از تنش های سیاسی به ویژه در عرصه بین الملل کاسته شود تا با اصلاح سیاست های نادرستی که در چند سال اخیر اجرا شده فضای اقتصاد آرام شود. از سوی دیگر بازنگری در قانون هدفمندی یارانه ها این فضا را به وجود می آورد تا بخش های تولیدی به سمت بازسازی و ترمیم حرکت کنند تا بتوانیم از این وضیعتی نابسامان که دامنگیر اقتصاد کشور شده است نجات پیدا کنیم. درآمدهای نفتی باید صرف سرمایه گذاری بخش های تولیدی و مولد شود اما متاسفانه در سال های گذشته علی رغم افزایش درآمدهای نفتی شاهد رکود بخش های تولید بوده ایم. اقتصاد ایران قابلیت توسعه و ساماندهی دارد اگر درآمدهای نفتی را درست خرج کنیم و به داد بخش های تولیدی برسیم.
یک سوالی که جدای از سوددهی نوسان های ارزی برای برخی می تواند مطرح باشد این است که به طور کلی نرخ ارز تا چه اندازه بر متغیر های اقتصاد کلان اثر گذار است؟
نرخ ارز به عنوان قیمت پول یک کشور و بر حسب پول کشور دیگر تاثیر مهمی بر متغیرهای اساسی کلان اقتصادی همچون تولید، تورم ، اشتغال ، تراز پرداخت ها و … دارد. به همین جهت سه نظریه پولی، برابری قدرت خرید و متغیرهای کلان اقتصادی برای تعیین نرخ ارز در علم اقتصاد هست که بر مبنای آنها نرخ ارز را می توان تعیین کرد.
این موضوع در ایران به چه شکلی است؟
در ایران اگر بخواهیم براساس این نظریه ها نرخ ارز را تعیین کنیم براساس نظریه پولی؛ میتوان نرخ رشد حجم پول در ایران و آمریکا را مقایسه کرد و براساس نرخ حجم پول سال پایه، نسبت ارزش ریال به دلار را محاسبه کرد و نرخ ارز واقعی براساس نظریه پولی را به دست آورد. اما در نظریه قدرت برابری خرید؛ نرخ واقعی ارز را باید محاسبه کنیم. باید افزایش نرخ تورم در ایران و آمریکا را درنظر بگیریم و با محاسبه نوسانهای نرخ دلار و ریال در یکسال پایه قدرت برابری خرید ریال به دلار در سالجاری را بهدست آوریم. براساس نظریه متغیرهای کلان اقتصادی؛ برای محاسبه نرخ واقعی ارز، این است که متغیرهای کلان اقتصادی را بین ایران و آمریکا مقایسه کنیم و براساس آن نرخ ارز را تعیین کنیم.
بر این اساس می توان گفت که اگر بخواهیم نرخ ارز در ایران را براساس این نظریه ها تعیین کنیم نرخ واقعی ارز بیشتر از نرخ ارزی است که در کشور توسط بانک مرکزی تعیین می شود؟
دقیقا همین طور است. باتوجه اینکه تورم در ایران بالاست اگر بانک مرکزی بخواهد نرخ ارز واقعی را محاسبه کند با توجه اینکه وارد کننده هستیم و بیشتر کالاها به ویژه در سال های اخیر از خارج کشور وارد می شوند تنها رکود تورمی را تشدید می کند. این مسائل بر سر تعیین نرخ ارز همچنان بر جای خود باقی مانده است و امروز شاهدیم علی رغم اینکه بانک مرکزی نرخ ارز دولتی را پایین نگه داشته است اما رشد نرخ ارز در بازار دلالی باعث شد، با توجه اینکه کشوری وارد کننده هستیم قیمت ها رشد سرسام آوری داشته باشند. خانوارهای ایرانی که عمدتا حقوق بگیر هستند با توجه به نوسانات نرخ ارز و تورمی که به واسطه اجرای هدفمندی یارانه ها به وجود آمده است به سمت فقیرتر شدن حرکت می کنند چراکه از عهده خرید بخشی از نیازهای شان مانند گذشته برنمی آیند. هر روز قیمت ها رو به افزایش است و مردم باید کمربندهایشان را محکم تر ببندند.
تحلیل شما از شوک هایی که بر اقتصاد ایران آمده و سبب افزایش قیمت دلار شده چگونه است؟
تاکنون در سی ساله گذشته دو شوک عمده بر اقتصاد ایران وارد شده که در نتیجه نرخ دلار امروز به حدود ۲ هزارتومان رسیده است. شوک اول در دوره دولت آقای هاشمی رفسنجانی بود که اجرای سیاست تعدیل باعث شد نرخ ارز جهش ناگهانی با شیب بالا پیدا کند و دیگری نیز در دوره آقای احمدی نژاد در نتیجه اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بر پیکره اقتصاد ایران وارد شد. اگر این شوکهای ناگهانی بر اقتصاد ایران وارد نمی شد امروز نرخ دلار با این سرعت بالا نمی رفت. مقایسه کنید در دوره جنگ علی رغم اینکه نرخ دلار کمی افزایش یافت اما پس از آن نرخ دلار روند نزولی در پیش گرفت اما بعد از آن سیاست های اقتصادی که در دولت ها در پیش گرفته شد باعث شده امروز نتیجه آن باعث شود نرخ دلار روند صعودی در پیش گیرد و تا مدامیکه عمده کالاها از دیگر کشورها وارد کشور شوند افزایش نرخ ارز تنها به معنی فقیرتر شدن مردم حقوق بگیر باشد.
محمد هیراد حاتمی http://khabaronline.ir
1- 3-مبلغی منطقی و صریح را برای دستیابی خود در هدفگذاری بر اساس برنامه زمان بندی خود در نظر بگیرید.
در هدفگذاری که انجام می دهید هدفهای کوتاه مدت (تا شش ماه)، میان مدت (تا دو سال )و بلند مدت (تا 5 سال) در نظر بگیرید. در هر مرحله از هدفگذاری دستیابی به مبلغ مشخص و منطقی را برای خود تعیین کنید.بهتر است در ابتدا مبلغ نسبتا کمی را هدف خود قرار دهید.مثلا برای هدفگذاری کوتاه مدت خود بدست آوردن مبلغ سه میلیون تومان را هدف قرار می دهید.
2- 4-سعی کنید انجام کار یا کارهائی را شروع کنید که به انجام آن علاقه دارید.
اگر کاری که به آن علاقه دارید را انجام دهید،به طبع مسائل و مشکلات کار را بهتر تحمل خواهید کرد.
3- 5- از موانع نهراسید.
بطور قطع انجام هیچ کاری بدون مشکل و مانع نیست.برداشتن موانع انجام کار باعث قویتر شدن شما و نگاه بهتر به کارتان خواهد شد و وقتی به هدفتان رسیدید با نگاه به گذشته از بزرگی کارتان لذت خواهید برد.
6-عمل کنید.
اگر ذهنیت خود را آماده کنید وبر اساس علایق خود هدفگذاری کنید ولی عمل نکنید یعنی هیچ کاری انجام نداده اید.نترسید.شجاع باشید و عمل کنید.پیروزی فقط وقتی عملی می شود که شما وارد میدان شوید. مصمم و پرتلاش اما با برنامه حاصل از هدفگذاری مشخص شروع به کار کنید.
اگر مراحل بالا را به درستی و اولویت بندی صحیح انجام دهید از نتایج کار خود حیرت زده خواهید شد.و چه بسا توانائیهائی را در خود کشف کنید که قبل از انجام کار هیچ شناختی از آن نداشتید.
آیا از میزان درآمد خود راضی هستید؟ آیا کاری که انجام می دهید از لحاظ روحی و مالی شما را ارضا می کند؟پاسخ اکثر افراد منفی است ولی آیا هیچ وقت به دلیل آن فکر کرده اید؟آیا شرایط بیرونی را دلیل ایجاد این شرایط می دانید یا مشکل را در شرایط درونی خودو نحوه اندیشیدن خود می دانید؟ اگر شرایط بیرونی را دلیل نارضایتی خود از شرایطتان می دانید این مقاله به شما کمکی نمی کند ولی اگر نحوه تفکر و نگرش خود را دلیل ناکامی و نارضایتی خود می دانید خواندن مقاله را ادامه بدهید.
آيا شما تعريف مشخصي از يك سرمايهگذاري خوب داريد؟ آيا كسي راهنماي شما در سرمايهگذاريها است و آيا اساسا از شخصيت سرمايهگذاري خود باخبريد؟
یک سرمایه گذاری موفق نیاز به هدفگذاری و برنامه ریزی دقیق دارد. هدفگذاری برای دستیابی به سود مورد انتظار بسیار ضروری است.این نکته که پول برای شما چقدر می ارزد و انتظار شما از بازدهی سرمایه تان چقدر باشد، نکته بسیار مهمی است.لذا هدفگذاری کوتاه مدت و بلند مدت برای سرمایه خود در نظر بگیرید.
برخی از افراد به بازدهی بانکی سرمایه بدون ریسک اعتقاد دارند.برخی بازدهی سرمایه سالانه بیش از 30 درصد و برخی دیگر بالاتر از این درصد را برای خود مطلوب می دانند.باید به این نکته توجه داشت تنها بازار پولی که بدون ریسک به پول شما سود می دهد بانکها یا موسسه های مالی و اعتباری هستند. چنانچه کسی بخواهد سودی بالاتر از نرخ سود بانکها کسب کند باید ریسک سرمایه گذاری خود را بپذیرد. چون هر سرمایه گذاری چه در بازار سرمایه و چه در کسب و کار ،ریسک خود را دارد ولی درصد ریسکها متفاوت است و چنانچه فردی بر طبق اصول و روحیات خود این کار را انجام ندهد ممکن است به زیان در سرمایه گذاری منجر شود.
با مقدمه بالا نکاتی چند به منظور سرمایه گذاری در هر بازاری را به یاد داشته باشید.
1- با توجه به اطلاعات و آگاهی خود سرمایه گذاری کنید.اگر اطلاعات خود را کافی نمی دانید سه راه بیشتر ندارید.یاد بگیرید.یاد بگیرید.یاد بگیرید.
2- میزان ریسک خود را طوری در نظر بگیرید که توانائی تحمل آن را دارید. حداکثر 5 درصد کل سرمایه تان برای زیان در نظر بگیرید.اگر احتمال می دهید زیان شما ممکن است بیشتر شود از بازار خارج شوید.
3- در بازارهای پر نوسان برای سود خود نیز حاشیه سود 10 درصدی با توجه به میزان سرمایه و زمان(با توجه به ارزش زمانی پول) در نظر بگیرید.سعی کنید طمع را مهار کنید تا به طمع سود بیشتر در دامن زیان کردن نیفتید.
4- با توجه به سن و شرایط ، نیازها و اهداف ممکن است تغییر کند پس مرتبا سرمایه گذاریها و برنامه های خود را مرور کنید تا با اطمینان از درستی مسیر، حرکت کنید.
5- بطور مرکب سرمایه گذاری کنید.یعنی طوری برنامه ریزی کنید که سود حاصل از سرمایه گذاری را نیز سرمایه گذاری کنید.
6- وارن بافت می گوید تنوع بخشی به سرمایه گذاری زمانی خوب است که سرمایه گذار نفهمد در حال انجام چه کاری است.پیشنهاد جدید رابرت کیوساکی نیز تمرکز به منظور کسب تخصص به جای تنوع سرمایه گذاری است.ظاهرا این ضرب المثل قدیمی که همه تخم مرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید به مرور زمان کارائی خود را از دست داده است.ولی چنانچه این تمرکز را با روحیات خود سازگار نمی دانید با تنوع بخشی ریسک سرمایه گذاریهای خود را پائین بیاورید.
7- استرس را از خود دور کنید.استرس موجب تصمیم گیریهای غیر منطقی و زیان می گردد.اگر توان کنترل استرس و ترس خود را ندارید وارد بازارهائی با نوسانان زیاد قیمتی و پارامترهای غیر قابل پیش بینی نشوید.
8- اگر قدرت ریسک بالائی ندارید در بازارهای سنتی مانند مسکن سرمایه گذاری کنید.
9- نکته کلیدی و طلائی اینکه سرمایه خود را وارد بازارهائی کنید که قدرت نقد شوندگی بالائی دارند.سعی کنید بر روی بازارهائی که جهت نقد شدن دارائی تان بایدزمان زیادی را بگذارید وارد نشوید چون ممکن است یک سرمایه گذاری بهتر به شما پیشنهاد شود.
ادامه دارد.
افتتاح وبسایت میلیاردر جوان
دوستان گرامی در پی اصرار بسیاری از دوستان، وبسایت میلیاردر جوان شروع به کار کرد. در این وبسایت بحث آموزش سرمایه گذاری در بازارهای مختلف بصورت جدیتر دنبال می شود .محصولات بی نظیری در حال آماده سازی است که پس از آماده شدن در سایت قرار می گیرد. ضمن اینکه قسمت مشاوره سایت نیز بزودی آماده می شود.
جدا از بحث سرمایه گذاری ،محصولات آموزشی برندینگ و همچنین مشاوره برندینگ نیز راه اندازی خواهد شد.حمایت شما موجب دلگرمی ما خواهد بود.
آدرس سایت:
هفت
درقسمت ششم شناسائی و تمرکز بر روی 20 درصد اساسی و تاثیر گذار زندگی بر اساس اصل پاراتو مطرح شد.در قسمت هفتم نقش باورها در ثروتمند شدن را بررسی می کنیم.
آیا تاکنون از خودتان پرسیده اید چرا ثروتمند نیستید؟این سئوالی است که بسیاری از افراد از خود می پرسند.ولی تعداد بسیار کمی جواب برای آن یافته اند. اکثر افراد زمین و زمان و وضعیت سیاسی و اقتصادی ونداشتن سرمایه و ...را دلیل ثروتمند نشدن خود می دانند.ولی خبر بد برای این افراد این است:
ثروتمند نشدن شما نه به خاطر وضعیت سیاست کشور است و نه به خاطر وضعیت اقتصاد کشور و نه حتی نداشتن سرمایه ونه هیچ دلیل بیرونی دیگر.
ثروتمند نشدن شما بدلیل محدودیتهای ذهنی است که برای خودتان ایجاد می کنید. این باورها وقتی در ضمیر ناخود آگاه ما می نشیند عملا ثروتمند شدن را غیرممکن می داند و هرگونه تلاش برای دستیابی به ثروت را مختل می کند. و وقتی تلاش چند باره این افراد نتیجه نمی دهد یا به شکست منجر می شود،این باور برایشان ایجاد می شود که ما عرضه ثروتمند شدن نداریم و یا قسمت ما این نیست که ثروتمند شویم و افکار و باورهائی از این دست که از لحاظ ذهنی آنها را محدودتر می کند و اعتماد به نفس آنها را تضعیف می کند.ثروتمند شدن برای اینگونه افراد بسیار مشکل است.
بسیاری از افراد در ذهن هوشیار خود دستیابی به هر هدفی را امکان پذیر می دانند ولی ضمیر ناخودآگاهشان به موفقیتشان اعتقاد ندارد. تلاشی اینگونه هم موفقیتی در پی ندارد.
خواندن کتابهای موفقیت و ثروتمند شدن ،شرکت در کلاسها و سمینارها و کلاسها و.. به شما انگیزه آنی زیادی می دهد ولی پس از مدت کمی با رویاروئی با دنیای واقعی دوباره همان افکار و باورها ی قبلی مستولی می شود.یادم می آید اولین بار که کتاب جادوی فکر بزرگ نوشته دکتر شوارتز را خواندم ،کتاب آنچنان انگیزه و انرژی به من داده بود که نیمه های شب که کتاب تمام شده بود می خواستم بیرون بروم و دنیا را تغییر دهم ولی بعد که خوابیدم و روز بعد بیدار شدم اثری از آن انگیزه و انرژی نبود.
دنبال عوامل بیرونی گشتن برای عوامل موفق نبودن یا ثروتمند نبودن اشتباه بزرگی است که اکثر مردم برای جبران ناکامیها ی خود و یا راضی نگه داشتن خود مبنی بر بی تقصیر بودن خودشان مرتکب می شوند.
تمام کسانی که ثروتمند و موفق هستند باور صحیحی در مورد خودشان،ثروت و موفقیت دارند.آنها می دانستند که مانع ثروتمند شدنشان نه وضعیت اقتصادی و سیاسی کشورشان است،نه نداشتن سرمایه و نه میزان سنشان و نه هیچ عامل بیرونی دیگر.آنها این راز را فهمیده بودند که:
کلید قدرت،ثروت و موفقیتشان در درون خودشان است.
سعی کنید آرامش را در زندگی خود حاکم کنید و استرس ،نگرانی وعصبانیت را از خود دور کنید. در این حالت بهتر می توان فکر کرد. باورهای محدود کننده خود را شناسائی کنید. این کار را می توانید هم خودتان انجام دهید و هم یک مربی برایتان انجام دهد.شناخت این سوزنهای ذهنی(باورهای محدود کننده) در تغییر آنها نقش کلیدی دارد.
پس از شناخت باورهای محدودکننده ذهنی به آرامی سعی در تغییر این باورها دهید.چگونه؟ با جهت دهی افکارتان به خواسته های خود و پرسیدن سئوالهای کوانتومی از خود. تغییر این باورها هم نیاز به زمان دارد.بهتر است واقع بینانه به مسائل نگاه کنیم نه آنگونه که دلمان می خواهد.
به نداشته های خود فکر نکنید بلکه به دلیل موفق نشدن یا ثروتمند نبودن خود فکر کنید ، آنگاه از خود بپرسید چگونه می توانم ثروتمند شوم؟ راهها یکی یکی خود را به شما نشان خواهند داد.بدون عجله و تنها با پشتکار و یادگیری مداوم، روزی خواهید دید آنی شده اید که در رویای خود بوده اید.
نویسنده:مهندس رامبد محمدی یار
در قسمت اول پیش بینی هائی بر نوع تاثیر مذاکرات هسته ای و اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها بر قیمت مسکن بعنوان یک بازار سنتی بصورت اخص و دیگر بازارها بصورت عام انجام شد. در این قسمت با بررسی گزینه های دیگراحتمالی از نتایج مذاکرات به همراه اجرا شدن فازدوم هدفمندی یارانه ها پیش بینی انجام خواهد شد. توجه داشته باشید که بررسی های انجام شده و مطالب عنوان شده فقط جنبه پیش بینی داشته و سرمایه گذاران گرامی صرفا با تکیه بر این مطالب نسبت به سرمایه گذاری اقدام نکنند.
1- 2-نتایج مذاکرات به آینده و جلسات بعدی کشیده شود.
در این وضعیت انتظار دستیابی به یک توافق با ثبات ادامه خواهد یافت.چنانچه بحث هدفمندی یارانه ها اجرا شود تورم افزایش می یابد.وضعیت طلا و ارز با شرایط کنونی ادامه خواهد یافت،مسکن و بورس با شیب ملایمی رشد خواهند کرد.عوامل بازدارنده قیمت مسکن که در قسمت اول عنوان شد مانع رشد جهشی قیمت مسکن خواهد بود.بورس با توجه به نزدیک شدن به مجامع رونق بیشتری می گیرد.
2- 3-مذاکرات به بن بست بخورد و توافق بین ایران و گروه 5+1حاصل نشود و تحریمها ادامه یابد یا گسترده تر شود.
پیش بینی می شود دارائی های زمین محور دچار رکود نسبی شود. اجرای بحث هدفمندی یارانه ها موجب افزایش تورم و در نتیجه بالا رفتن هزینه ساخت و ساز خواهد گردید.لذا افزایش قیمت مسکن با شیب ملایم و همانطوریکه ذکر شد همراه با رکود نسبی دور از انتظار نخواهد بود. رکود ساخت و ساز درآینده با رشد تقاضا در این بخش ممکن است باعث رشد جهشی قیمتها در دوره های بعدی رشد قیمت مسکن شود. احتمال افزایش قیمت انس طلای جهانی وجود دارد.نرخ ارز چنانچه توسط دولت کنترل نشود سیر صعودی خواهد داشت. بورس نیز با نگرانی و رکود نسبی ادامه خواهد داد.تصمیم گیری صحیح در اینگونه موارد تابع در نظر گرفتن پارامترهای زیادی خواهد بود. وضعیت اقتصاد جهانی ،بخصوص اروپا( با توجه به شرایط یونان،اسپانیا و..) پارامتر تاثیر گذاری بر نرخ برابری ارز اروپائی در مقابل دلار می باشد. در این شرایط سرمایه گذاری بر روی دارائی های سنتی شاید کم ریسک تر از دیگر سرمایه گذاریها باشد.
نویسنده:مهندس رامبد محمدی یار
سوم خرداد تاریخ نشست بین ایران وگروه 1+5 است.اقتصاد ایران به نوعی چشم انتظار نتایج این مذاکرات و و همچنین اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانه هاست.بورس،طلا،ارز ومسکن هر کدام به نوعی از نتایج این دو پارامتر موثر، تاثیر می پذیرند که بطور خلاصه در ادامه مورد بررسی قرار می گیرند .
اگر نتایج احتمالی این مذاکرات رابررسی کنیم بطور کلی سه گزینه را که بیشترین احتمال وقوع را بین کلیه گزینه ها دارند در نظر می گیریم.
1- 1- نتایج مذاکرات مثبت بوده و تحریمها کاهش یابند و شرایط با ثبات بین ایران و کشورهای قدرتمند دنیا ایجاد شود
اگر نتایج مذاکرات مثبت باشد چون کشور به سمت امنیت و ثبات سوق پیدا می کند، سرمایه گذاری به سمت بورس و مسکن که ارتباط مستقیمی با امنیت کشور دارند خواهد رفت و بازار ارز و طلا افول خواهند کرد.در این شرایط افزایش تقاضا و همچنین اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها منجر به افزایش تورم در کشور و بالا رفتن بازدهی سرمایه گذاری در بازار مسکن و بورس خواهد شد. البته عوامل بازدارنده ای بخصوص در بخش مسکن نیز وجود دارد که از آن جمله می توان به کاهش قدرت خرید مصرفی متقاضیان مسکن، عرضه نسبتا مناسب مسکن مهرکه تقاضای قشری از متقاضیان مسکن را برآورده کرده و بر روی میزان تقاضا تاثیر می گذارد.(اگر چه متقاضیا ن مسکن در داخل شهرهای بزرگ با توجه به پرید دوران رونق مسکن، افزایش تقاضا را نسبت به سالهای 87تا89 را رقم خواهند زد). کانالیزه کردن پرداخت وام ساخت مسکن به جای پرداخت وام خرید مسکن ،مطرح کردن طرح مسکن ویژه،ایجاد جوروانی منفی در مقابل افزایش شدید قیمت و همچنین ابلاغ قیمت مرجع برای خرید و فروش مسکن توسط دولت عوامل بازدارنده دیگری را در مقابل جهش زیاد در قیمت مسکن ایجاد کرده است. اما پیش بینی می شود این عوامل بازدارنده نمی توانند منجر به کاهش قیمت مسکن شوند چرا که عوامل بازدارنده فوق در مقابل اثرات تورمی مرحله دوم قانون هدفمندی یارانه ها تنها می تواند منجر به ثبات یا کاهش شیب تند افزایش قیمتها در بخش مسکن شود.در این شرایط برای بورس شرایط خوبی پیش بینی می شود.کما اینکه طی سالهای 87تا 89 بازار مسکن در رکود به سر می برد بورس رونق خوبی داشت و سود خوبی به فعالین بازار پرداخت کرد.
در مقاله بعدی در مورد گزینه های دیگر نتایج مذاکرات نیز بحث خواهد شد.
تفکر استراتژیک نوع ویژه ای از تفکر با ویژگیهای مشخص است. این نوع تفکر که با بینش و بصیرت همراه است کمک می کند که در شرایط پیچیده کسب و کار ،واقعیتهای بازار وقواعد آن به درستی شناخته شود و ویژگیها و جهتهائی که یک کسب و کار باید داشته باشد درک و اجرا شود. این نوع تفکر باعث می شود تغییرات به سرعت شناسائی شده و راهکارهای جدید خلق شود. می توان گفت بدون این تشخیص ، موفق شدن تقریبا غیرممکن است.
برای اینکه بدانیم چگونه باید استراتژیک فکر کنیم به چند نکته باید توجه کنیم که بطور خلاصه در ادامه آمده است.
- توجه به نیازهای واقعی
بسیاری از مردم یا مدیران به رغم داشتن نیازهای واقعی و ضروری ،به سمت نیازهای کاذب متمایل می شوند. مثلا مصرف گرائی به جای تولید بعنوان نیاز شناسائی می شود و مسائلی از این دست. هر اختراع،نوآوری و خلاقیتی که در دنیا ایجاد شده و می شود در پاسخ به شناسائی یک نیاز واقعی بوده است.
- درک صحیح شرایط موجود
اینکه بدانیم اکنون در چه نقطه ای قرار داریم و به کجا می خواهیم برسیم مبنای ایجاد راهکار هاست. درک صحیح شرایط موجود و شناخت مسیر رسیدن به نقطه مطلوب و همچنین مشکلات و موانع پیش روی این مسیر می تواند مانع از دلسردی و نتایج منفی طی مسیر و کاهش انگیزه ها شود.
- حل مسئله یا مشکل
از قدیم گفته می شد که شناخت دقیق مسئله یا مشکل 70 درصد حل مشکل است. هر مشکل یا مسئله ای علتی دارد. شناخت علت یا علل ایجاد یک مشکل تصویر روشنی از راهکارهای حل آن ایجاد می کند. تدوین استراتژی ها(راهبرد ها) بدون توجه به علل ممکن است ما را به بیراهه ببرد.
- شناخت روابط بین علتها
یک مشکل ممکن است به علت عوامل متعددی ایجاد شده باشد.در تفکر استراتژیک شناخت علل موضوع مهمی است ولی شناخت تاثیر گذاری این علتها بر یکدیگر و روابط بین آنها مهمتر است.
- امکان سنجی راهبردها
در تدوین راهبردهای حل مشکل در نظر گرفتن امکان اجرائی بودن آن بسیار مهم است. راهکارهای حل یک مشکل ممکن است از لحاظ ذهنی امکان پذیر باشد ولی در عمل اینگونه نباشد.
اغلب قریب به اتفاق انسانهای ثروتمند و موفق و شاید بتوان گفت تمامی آنها فروشنده های خوبی هستند.آنها با مهارت تمام، کالا یا خدمات خود را می فروشند. بطور کلی فروش یک فعالیت پیچیده،سخت و ظریف است که اگر کسی بتواند مهارتهای لازمه برای فروش را بدست آورد درهای موفقیت به روی او باز می شود.
در دنیای امروز افزایش تعداد تولیدکنندگان و تنوع محصولات که منجر به افزایش قدرت انتخاب مردم شده است ،مدیریت فروش را قدری دشوارتر کرده بطوریکه اکنون داشتن یک فرایند موفق فروش، شاید مهمتر از فرایند تولید، شده باشد. چون اگر بهترین محصول و یا بهترین خدمت نیز تولید شود ولی نتوان آن را فروخت نمی توان آینده ای برای کسب و کار متصور بود.
مهارتهای اصلی یک فروش موفق
شاید بهترین مهارت برای یک فروشنده دانستن اصول و فنون مذاکرات تجاری باشد. داشتن این مهارت باعث می شود که فروشنده در دامهای مذاکره نیفتد و بتواند با یک مذاکره موثر به هدف خود که همان فروش است دست پیدا کند. داشتن این مهارت حتی می تواند موجب افزایش درآمد نیز بشود چرا که ایجاد یک ارتباط موثر می تواند منجر به پیشنهادهای سود آور منجر شود.
به دلیل اهمیت و تاثیر مهارتهای فروش ، تعدادی از تکنیکهای فروش در اینجا عنوان می شود.ولی این نکته را باید مد نظر داشت که کسب هر مهارت جدید نیاز به تمرین و مطالعه دارد.
1- یک فروشنده موفق قبل از هر اقدامی برای فروش، باید نسبت به بدست آوردن اطلاعات کامل در مورد محصول یا کالائی که می خواهد بفروشد اقدام کند. دانستن ویژگیهای محصول شامل مزایا یا معایب آن باعث می شود تا بتواند جوابگوی سئوالات احتمالی مشتری در مورد آن کالا باشد.
2- بررسی گزینه های احتمالی که ممکن است از طرف مشتری مطرح شود کار فروشندگان حرفه ای است. در مذاکرات فروش مواردی همچون قیمت،شرایط پرداخت ، زمان و چگونگی تحویل کالا و... ممکن است مطرح شود. بررسی گزینه های احتمالی قبل از عملیات فروش مانند درس خواندن قبل از امتحان است.
3-اگر بتوان شرایطی را ایجاد کرد که مشتری پیشنهاد دهنده قیمت و شرایط باشد می توان با ذهنیت و توقعات مشتری آشنا شد و نسبت به تطبیق شرایط با گزینه های بررسی شده شرایط فروش خوبی ایجاد کرد.
4- اگر شرایط بالا ایجاد نشد قیمت پیشنهادی محصول یا کالای خود را بالاتر از آنچه که در نظر گرفته اید مطرح کنید تا بتوانید تخفیف و امتیاز مد نظر مشتری را اعمال کنید.در غیر اینصورت اگر مشتری حس کند که شما حاضر به ایجاد هیچ امتیازی نیستید ممکن است یک فروش خوب را از دست بدهید.
5- اگر شما محدودیت زمانی یا مالی برای فروش محصول یا کالای خود داشتید،به هیچ عنوان اجازه ندهید که مشتری از این مسئله آگاهی پیدا کند چون در موضع قدرت قرار می گیرد و ممکن است درخواستی فراتر از آنچه که در توان شما است داشته باشد.
6- به هیچ عنوان،در موقعیت معامله خونسردی خود را از دست ندهید.عصبانیت باعث می شود شما نتوانید به درستی تمرکز کرده و مذاکره فروش را ادامه دهید.ضمن اینکه ممکن است منجر به ایجاد یک ذهنیت نامطلوب شود.در اینگونه مواقع بر معامله تمرکز کنید نه شرایطی که ممکن است توسط مشتری برایتان ایجاد شود.
ادامه دارد
ضمن عرض سلام و تشکر از همه دوستانی که نظر خود را در وبلاگ می گذارند و یا از طریق ایمیل با ما در ارتباط هستند ومارا شرمنده محبتهای خود می کنند،خواهشمندیم ایمیل خود را جهت تماس های بعدی یا پاسخ به سئوالات و همچنین پاسخ به درخواستهای مشاوره خود اعلام نمایند. با تشکر
مقاله زیر نوشته دوست ارجمندم آقای مهندس رامبد محمدی یار می باشد.
نوسانات قیمت در بازار مسکن به تبعیت از اقتصاد کلان کشور از مدل خاصی پیروی می کند. هر زمان که نفت در بازارهای جهانی دارای قیمت بالائی بوده است و نقدینگی بیشتری وارد جامعه شده است بازار مسکن با یک دوره پریود ،تاثیر پذیری داشته است.
دراین دوره که بین 3تا 4سال بطول می انجامد قیمت مسکن دارای یک ثبات نسبی در قیمتها بوده و تا حدودی عرضه بر تقاضا پیشی گرفته است.از دلایل کاهش تقاضا می توان به کاهش قدرت خرید عامه مردم، دخالت دولت و ایجاد رونق در دیگر بازارهای سرمایه از قبیل بورس،طلا و.. اشاره کرد.
پس از این دوره ابتدا در شهر تهران و به تدریج در کلیه استانهای کشور،تقاضا برای خرید مسکن افزایش می یابد و به همین دلیل قیمت مسکن در کشور رشدی صعودی را تجربه می کند. و این روند تا جائی که عملا قدرت خرید مردم کاهش یابد ویا با دخالت دولت (سال 87) عملا دوباره عرضه بر تقاضا پیشی بگیرد ادامه پیدا می کند.
چیزی که در بخش مسکن باید به آن توجه داشت عدم تبعیت کامل آن از نرخ خطی تورم می باشد و جهش قیمتی در بخش مسکن غالبا بصورت پلکانی بوده و تبعیت آن به نوعی دیگر از روند خطی تورم اتفاق می افتد.
نکته جالب توجه در بخش مسکن این است که در دوره های سه تا 4 ساله رکود نسبی معامله دربخش مسکن ،عملا تولید مسکن نیز به رکود می رود و این کاهش عرضه در این دوره زمانی یکی دیگر از دلایل جهش قیمت مسکن پس از آن شده است.
عوامل موثر در قیمت مسکن
عوامل موثر در بخش عرضه مسکن ، شامل وضعیت بازار مسکن ،قیمت ملک ،قیمت آپارتمان ، میزان سود مورد انتظار سرمایه گذاران بخش مسکن،سیاستهای حمایتی یا غیر حمایتی دولت از بخش مسکن و ..می باشند. میزان عرضه بر قیمت مسکن و تقاضای آن تاثیر به سزائی دارد.دولت نهم و دهم با ایجاد مسکن مهر و ثبت نام از قشرهای دهکهای پائین جامعه سعی در افزایش عرضه نمود تا بتواند با کنترل تقاضا ی مسکن مانع از تورم افسار گسیخته در بخش مسکن شود. ضمن اینکه این طرح می توانست با در نظر گرفتن نیازهای طبقه متوسط جامعه به مسکن (که اکنون در حال شکل گیری است و درون شهرها نیز در این قالب در حال تولید مسکن می باشد) تاثیر به مراتب بیشتری بر کنترل نرخ تورم در بخش مسکن و پاسخ به نیازها و تقاضا در این بخش داشته باشد.
تقاضا در بخش مسکن به دو نوع تقاضا تقسیم می شود.یک نوع تقاضا در این بخش تقاضای مصرفی می باشد که افراد به منظور تهیه مسکن برای زندگی نسبت به خرید مسکن اقدام می کنند و تقاضای دیگر تقاضائی است که به منظور سرمایه گذاری در این بخش ایجاد می شود.اغلب جامعه ایرانی سرمایه گذاری در ملک و مسکن را بهترین نوع سرمایه گذاری می دانند چرا که تجربه نشان داده است که این بازار ،بازاری پرسود برای سرمایه گذاریهای میان مدت و بلند مدت بوده است و دیگر این است که نسبت به دیگر بازارهای سرمایه مانند بورس،طلا،ارز و...نیاز به داشتن اطلاعات خاصی نمی باشد.ولی به نظر می رسد چنانچه دولت بتواند نسبت عرضه و تقاضا در بخش مسکن را متعادل کند بتدریج مسکن از یک کالای سرمایه ای به یک کالای مصرفی تبدیل خواهد شد.
با بررسی دوره های نوسان در بخش مسکن،درخواهیم یافت که هر دونوع تقاضا برای مسکن موجبات افزایش قیمت مسکن را فراهم آورده است.ضمن اینکه افزایش میزان نقدینگی سرگردان در دست مردم نیز از پارامترهای بسیار تاثیر گذار است که بسوی هر بازاری منجمله بازار مسکن روان شود موجب تورم افسار گسیخته ای مانند آنچه که در سال 85 و 86 اتفاق افتاد خواهیم بود.
شش
طی چند روز گذشته تعداد زیادی از افراد چه از طریق ایمیل و چه بصورت حضوری خواستار نشان دادن مسیر موفقیت(ثروتمند شدن) بودند. ویژگی مشترک همه آنها این بود که همه می خواستندسریع پولدار شوند. نکته کلیدی این بودکه اکثر آنها فقط آرزوی دستیابی به ثروت راداشتند نه اینکه ثروتمند بیندیشند.
در قسمت شماره پنج مراحل ثروتمند شدن، که نحوه حرکت هدفمند و موثر را بر اساس مدل پاراتو یا قانون(اصل) 80/20توضیح داده بودم گفتم که این ذهنیت را برای خود ایجاد کنید که موفقیت(ثروتمند شدن) هیچ راه میانبری ندارد. ولی ظاهرا دستیابی سریع به تنعم یک اپیدمی در بین تمام جوانان دنیاست. در این مرحله از مراحل ثروتمند شدن قصد دارم در مورد ترتیب اولویتهائی که هر شخص برای ثروتمند شدن برای خود در نظر می گیرد بپردازم و در مورد درستی آن بحث کنم.
بسیاری از افراد معتقدند که برای ایجاد یا انجام هر کاری نیاز به سرمایه هست و همچنین معتقدند پول ،پول می آورد. هیچکدام از این حرفها یا اعتقادات نه تنها اشتباه نیست بلکه کاملا درست است ولی چیزی که این دوستان در نظر نمی گیرند آمادگی های روحی برای مقابله با مشکلات و موانعی است که در هنگام انجام هر کاری در مقابل افراد قرار می گیرند و بسیاری از افراد را از طی ادامه مسیر باز می دارند. مسئله دیگری که باید مد نظر قرار گیرد استفاده از تجربیات دیگرانی است که این مسیر را قبلا رفته اند.ممکن است بگوئید که ما چگونه باید این افراد را پیدا کنیم و اگر هم بخواهیم از تجربیاتشان استفاده کنیم ممکن است آن را در اختیار ما نگذارند.حرف این عده از دوستان هم درست است.پس داشتن ارتباط با افراد موثر هم یک اولویت برای برنده شدن در هر کسب و کاری است.بعبارت دیگر داشتن ارتباطات قوی و صحیح پیش نیازحرکت در مسیر ثروتمندی است.
حال به فرض اینکه ما آمادگی روحی و روانی را در خود ایجاد کردیم و همچنین ارتباطات خوبی نیز برای شناخت و استفاده از تجربه دیگران و حتی کمک دیگران جهت سریعتر حرکت کردن را نیز داشته باشیم ولی باز هم به نظر من اولویت بعدی سرمایه نیست. به اعتقاد من اولویت بعدی یادگیری مهارتهائی است که در طی مسیر موفقیت به آنها نیاز خواهیم داشت می باشد.شناخت بازار،بررسی بازار و درک بازار(منظور هر نوع بازاری اعم از بازار بورس یا طلا یا مسکن،کسب و کار و... می باشد)، کسب مهارتهای ((فروش))،تفکر استراتژیک ،برنامه ریزی،مهارتهای مدیریت مالی و....نیز پیش نیاز ورود به هر بازاری است.شاید باز هم دوستان بگویند این مهارتها را در حین کار هم می توان فرا گرفت.در جواب باید گفت که بعضی از این مهارتها پیش نیاز ورود به هر بازاری است (اگر نمی خواهید ضرر کنیدقبل از ورود به هر بازاری آنها را بشناسید و تحلیل کنید.مثلا اگر شما تحلیل سهام در بازار بورس را بلد نباشید و صرفا فقط بر اساس نظر دیگران خرید و فروش کنید احتمال ضرر کردن شما زیاد است.) و برخی دیگر از مهارتها همنیاز با ورود به بازار است و میزان دانش شما در مورد این مهارتها هم می تواند سکوی پرتاب شما باشد و هم می تواند موجب سقوط شما شود.
فرض بعدی اینکه همه موارد فوق اجرائی شده باشد باز هم اولویت بعدی سرمایه نیست زیرا اگر ما آمادگی روحی را در خود ایجاد کرده باشیم،ارتباطات قوی هم داشته باشیم.مهارتهای عمومی و اختصاصی هر کسب و کاری را هم داشته باشیم نیاز به تهیه طرح کسب و کار داریم تا ضمن اینکه نگاه همه جانبه ای به کسب و کار داشته باشیم بر اساس برنامه،همه چیز برایمان شفاف و واضح باشد.اینکه کاری که می خواهیم انجام دهیم چقدر سرمایه نیاز دارد.نحوه هزینه کرد این سرمایه چگونه است.دوره بازگشت سرمایه چقدر است.بازار هدف کجاست.طرح بازار یابی ما برای بدست آوردن درصدی از سهم بازار چگونه است و مسائلی از این دست.
حال اگر ما همه موارد بالا را در اختیار داشته باشیم، باز هم نیاز به سرمایه نداریم چون انسانی که قابلیتهای بالا را دارد دیگران حاضرند بر روی او سرمایه گذاری کنند پس با شرایط خوب به دنبال سرمایه گذار باشید نه بدنبال سرمایه.
پيتر جونز، يكي از ثروتمندترين و معروفترين كارآفرينان انگليسي است. او عملا نشان داده كه اگر انسان اراده كند و خط فكري روشن داشته باشد، ميتواند روياها و ايدهآلهاي بزرگ خود را به واقعيت تبديل كند. از ديدگاه پيتر جونز بهرهگيري از قوه تخيل، تمركز روي هدف، داشتن عزم جزم و خط فكري روشن و مشخص از عوامل اصلي كسب موفقيت در كسبوكار و كارآفريني است.
پيتر جونز در كتاب خود ، با زباني ساده و قابلدرك و دريافت براي همه به رمزگشايي درباره راه و روشهايي كه به پيروي از آنها توانسته به قلههاي موفقيت دست يابد، ميپردازد.پيتر جونز، به گفته خودش در بسياري از حوزههاي كسبوكار سرمايهگذاري كرده طعم تلخ شكست را چشيده، دوباره از جا برخاسته و پيروز شده و باز به قول خودش از هيچ به همه چيز رسيده است. او اهل موعظه و پند و اندرز نيست، بلكه راههايي را كه خود در عرصه كسبوكار و كارآفريني پيموده و به نتيجه رسيده صادقانه به خوانندگان كتابش نشان ميدهد.
پيتر جونز از معدود كارآفرينان كلان ثروتمند روزگار ماست كه سخت به تاثير رسانهها در موفقيت كارآفرينان اعتقاد دارد و تحتتاثير چنين اعتقادي بوده كه سالها است كه در پانل برنامه بسيار پرطرفدار شبكه 2 تلويزيون بي.بي.سي به نام لانه (كنام) اژدها عضويت دارد و برنامه پرطرفدار ديگري به نام غول ثروت را با هدف دل و جرات دادن به جوانان جوياي نام در كسبوكار و ايجاد انگيزه كارآفريني در آنها در شبكه تلويزيوني آی تی وی انگليس بنيان نهاده و خود شخصا اجراي برنامه را بر عهده دارد.
او به اين هم اكتفا نكرده و به منظور افزايش محبوبيت اجتماعي خود در سال 2006 با جسارتي تحسينبرانگيز اقدام به تاسيس شبكه تلويزيوني اختصاصي خود به نام تلويزيون پيتر جونز كرد كه نخستين مجموعه ساخته شده در اين شبكه تلويزيوني به نام چنان مورد توجه شبكه بزرگ تلويزيوني ای بی سی آمريكا قرار گرفت كه اقدام به خريد و پخش آن مجموعه تلويزيوني از پيتر جونز كرد. پس از آن هم تعداد ديگري از شبكههاي تلويزيوني كشورهاي جهان از جمله روسيه و فرانسه نيز اقدام به خريد و پخش آن مجموعه تلويزيوني كه چاشني كار و كارآفريني داشت، كردند.پيتر جونز در سال 2007 يك قرارداد چند ميليون پوندي در زمينه تهيه و اجراي مجموعه معروف تلويزيوني تایکون را با شبكه تلويزيوني آی تی وی به امضا رساند كه پخش آن مجموعه تا به امروز ادامه دارد و نام كتاب حاضر هم اقتباسي است از نام آن مجموعه و موضوعات مطرحشده در آن يك نكته بسيار شگفتانگيز درباره شخصيت پيتر جونز است كه خود نيز در كتابش به آن اذعان كرده است. بيگانگي محض او با كتابهاي مربوط به حوزه تجارت و كسبوكار است. او ميگويد با آن كه دوستان و دوستدارانش تعداد زيادي از اين نوع كتابها را به او هديه دادهاند، اما او هرگز فرصت مطالعه حتي يكي از آن كتابها را پيدا نكرده است. پيتر جونز را ميتوان يك چهره استثنايي در ميان جامعه كارآفريني جهان امروز دانست كه توانسته است خود را به الگو و سرمشقي براي همه كارآفرينان و كساني كه ميل به درخشيدن در حوزه كارآفريني دارند، مبدل سازد.
بزرگترين دغدغه فكري پيتر جونز ايجاد يك تحول اساسي در اذهان تودههاي مردم نسبت به كسبوكار و مقولهاي به نام كارآفرين است. او براي رسيدن به هدف از ظرفيت تاثيرگذاري رسانه تلويزيون بهره زيادي برده است.پيتر جونز در برنامههاي گوناگون تلويزيوني خود همواره تلاش زيادي براي كشاندن پاي تعداد هرچه بيشتري از مردم به حوزههاي كسبوكار به خرج داده و بر اين عقيده خود تاكيد ورزيده كه هنر كارآفريني در انحصار افرادي خاص نيست.او در تداوم اين تلاشهاي رسانهاي، اقدام به تاسيس يك آكادمي كارآفريني در انگليس كرده است. در اين آكادمي افراد ميتوانند مهارتهاي كاري و راههاي تقويت اعتماد به نفس خود براي تبديل شدن به كارآفرينان موفق را فرا بگيرند.
كودك كارآفرين
پيتر جونز از همان اوان كودكي علاقه و عشق سرشار خود را به كسبوكار و كارآفريني بروز داد. او در سنين كودكي روياي تاسيس شركتهاي بزرگ با سرمايه چندين ميليون پوندي را در سر ميپروراند و هر زمان كه در دفتر كار پدرش روي صندلي چرمي گردان او مينشست، خود را در مقام مديرعاملي شركت پدرش ميانگاشته.پيتر جونز تحتتاثير همين عشق و علاقه به كارآفريني بود كه توانست در شانزده سالگي در آزمون سرمربيگري انجمن تنيس روي چمن انگليس كسب موفقيت كند و در هفده سالگي به تاسيس نخستين شركت اختصاصي خود كه در واقع يك آكادمي ورزش تنيس بود بپردازد و شروع به كسب درآمد از اين رهگذر كند. او در 19 سالگي كسبوكار جديدي را در زمينه تهيه و فروش كامپيوتر و خدمات مرتبط با آن را راهاندازي كرد و زماني كه تنها 35 سال داشت صاحب يك شركت بزرگ تجاري با سرمايه 200 ميليون پوند بود. در حال حاضر او مالكيت سهام و مديريت چندين شركت بزرگ تجاري و خدماتي از موزه مخابرات گرفته تا موسسات چاپ و نشر و رسانهاي و املاك و مستغلات را در اختيار دارد. پيتر جونز نه تنها يك چهره فوقالعاده موفق در كسبوكار و كارآفريني است كه پدر پنج فرزند نيز هست و با خانوادهاش در منطقه اعياننشين ساري حومه لندن زندگي ميكند. دنیای اقتصاد
سرمایه گذاری به معنای به تعویق انداختن مصرف فعلی برای به دست آوردن منافع بیشتر در آینده است.در حقیقت سرمایه گذار به امید به دست آوردن سود بیشتر در آینده از ارزش های کنونی چشم پوشی می کند.
برای سرمایه گذاری سه روش مستقیم,غیر مستقیم و نیمه مستقیم وجود دارد که هر یک در جایگاه خود قابل استفاده است.
1.روش مستقیم
در این روش بين سرمايه گذار و سرمايه پذيررابطه مستقيم برقرار مي شود . اين شيوه اغلب بين دوستان و آشنايان نزديك انجام مي گردد.
2.روش غیر مستقیم
در روش غير مستقيم بين سرمايه گذار وسرمايه پذير يك موسسه مالي به عنوان واسطه عمل مي نمايد . به عبارتي سپرده گذار /سرمايه گذار وجوه خود را در اختيار اين موسسات قرار مي دهد و سرمايه پذير نيز از طريق اين موسسات منابع مالي لازم را تامين مي نمايند . در اين روش ريسك مربوط به سرمايه گذاري و يا وام دهي بعهده واسطه موسساتي كه به عنوان واسطه مالي عمل مي نمايد .
3.روش نیمه مستقیم
روش نيمه مستــقيم بين سرمايه گذار و سرمايـه پذير ، مـوسسات تخصصــي مانند بانـك هاي ســرمايه گذاري Investment Banks قرار مي گيرند . اين نوع موسسات تخصصي پس از مطالعه دقيق ميزان احتياجات سرمايه پذير ، نحوه استفاده از وجوه ، تعيين مناسب ترين نوع اسناد و اوراق بهادار ( سهام عادي ، سهام ممتاز ، اوراق قرضه ، اوراق قرضه قابل تبديل به سهام يا ابزار ديگر ) ، ابزار مورد نظر را پذيره نويسي ( Underwrite ) نموده به سرمايه گذاران ( شامل موسساتي چون بيمه ها و صندوق هاي بازنشستگي و اشخاص حقوقي ) به فروش مي رسانند . اين موسسات نقش ” متخصص “ و ” كارگزار“ را بازي مي نمايند و خود ســرمايه گذار بلند مدت در اوراق بهادار نمي باشند . اوراق سهام يا قرضه خريداري يا تعهد شده توسط اين موسسات پس ازمدت كوتاهي به فروش مي رسد. بانك هاي سرمايه گذاري از جمله واسطه هاي مالي موقت مي باشند كه در روش نيمه مستقيم وظيفه انتقال وجوه از ســـرمايه گذاران به ســــرمايه پذيران را به عهده دارند.
اما صرف نظر از این که از کدامیک از روش های سرمایه گذاری استفاده می کنید و اینکه میزان سرمایه شما چقدر است رعایت این شش نکته برای رسیدن به هدف اصلی سرمایه گذاری که کسب سود بیشتر است ضروری است:
1. هرگز بر روی آنچه از آن اطلاعات ندارید سرمایه گذاری نکنید
اغلب کسانی که در سرمایه گذاری شکست می خورند مهم ترین علت این امر را بی اطلاعی یا کم اطلاعی از سوژه سرمایه گذاریشان می دانند و حسرت می خورند که کاش مطالعه بیشتری کرده بودم.
این به این معنی نیست که بر روی تکنولوژی های جدید یا آنچه در آن تخصص ندارید سرمایه گذاری نکنید بلکه به آن معناست که در مورد آنچه درآن سرمایه گذاری می کنید مطالعه کنید و یا از مشاوران آگاه در آن زمینه استفاده کنید.
2.ریسک پذیر باشید
چشم بسته عمل کردن به معنای ریسک پذیر بودن نیست بلکه ریسک پذیری بدان معناست که در عین اینکه عاقلانه عمل می کنید جسارت گرفتن تصمیم های قاطع را داشته باشید چراکه ترس بیش از اندازه موفقیت شما را به تاخیر می اندازد و حتی ممکن است آن را غیرممکن سازد.
3. رازدار باشید
یک سرمایه گذار حرفه ای رازهای حرفه ای اش را فریاد نمی زند و در هر محفلی از راز و رمز تجارتش سخن به میان نمی آورد چراکه در عصر اطلاعات آنچه سبب تمایز شما از دیگران می شود اطلاعاتتان است بنابراین برگ برنده خود را به رایگان حراج نکنید.
4.اجتماعی باشید
این اصل به هیچ وجه با رازداری در تضاد نیست بلکه دقیقا مکمل اصل پیشین است . یک سرمایه گذار خوب با سایر همکاران , دست اندر کاران مورد سرمایه گذاری و حتی رقبای خود در ارتباط است چراکه حضور درفضا های حرفه ای معلومات شما را خواهد افزود و اعتماد به نفستان را دوچندان می کند.
5.برای سرمایه گذاری پول اصل نیست
بسیاری بر این تصور اند که برای آنکه یک سرمایه گذار موفق باشیم می بایست حتما ثروتمند باشیم. درحالی که این تصور به هیچ عنوان صحیح نیست بلکه یک سرمایه گذار موفق از کمترین سرمایه بیشترین سود را می برد و به این ترتیب به صورت مستمر به سرمایه اش می افزاید.
بسیاری از سرمایه داران مطرح معاصر افراد ثروتمندی نبوده اند بلک افرادی بوده اند که از موقعیتشان بهترین بهره را برده اند.
6. طمع نکنید
بسیاری از سرمایه گذاران به این آسیب طمع دچار شده اند و حتی کل دارایی خود را از دست داده اند. بنابر این وسوسه های سود عالی را با دیده تردید بنگرید و تلاش کنید معقولانه تصمیم بگیرید. منتخب اخبار بانکی دات ای آر
اکثریت برندهای مشهور نامهایی کوتاه و مختصر هستند که با خلاقیت و ابتکار طراحان به گونهای منحصربهفرد خلق شدهاند. تعدادی از این برندها ترکیبی اختصاری از حروف اول نام کامل شرکت یا نام مالکان و موسسان اولیه آن هستند.
باید گفت که خلق یک لوگو بیش از وجود یک نوشته تاثیرگذار خواهد بود. یک تصویر به یاد ماندنی و منحصربه فرد که حروفی نیز در آن گنجانده شده باشد، به مراتب بیش از یک متن برای یک کسب و کار فایده خواهد داشت. نکته دیگر این است که هر چقدر هم یک برند مفید باشد، تا زمانی که به وفور در معرض دید قرار نگیرد، هیچ سودی به حال صاحبان برند نخواهد داشت.
تمامی لوازمالتحریر یک بانک باید نام برند را روی خود داشته باشد. کارتهای ویزیت، سربرگها، تقویم و هدایای تبلیغاتی، کیفهای حمل اسناد و لپتاپ و هرآنچه که به بانک و محصولات یا خدمات آن مرتبط است. مشتریان احتمالی باید بارها وبارها این نام را ببینند تا به خاطرشان بسپارند. راههای مختلفی برای عرضه برندها به مشتریان بالقوه وجود دارد. تبلیغات مهمترین و سریعترین راه به شمار میرود.
میتوان با حضور در روزنامهها، مجلات، تلویزیون، رادیو و ژورنالهای تجاری و ایستگاههای مترو در اندک زمانی برند را به جمعیت زیادی نشان داد. در واقع این بهترین روش است؛ ولی گران است و برای یک کسب وکار نوپا مقدور نیست که در طولانیمدت از آن استفاده کند. به همین جهت باید از همان ابتدا طرح تبلیغاتی را به گونهای طراحی کرد که زمان پاسخدهی آن به حداقل برسد و بتوان تا حداکثر زمان ممکن از آن استفاده نمود. توجه به نوع کسبوکار و نوع بازار هدف عواملی هستند که میتوانند خطرات کهنه شدن و ناکارآمد بودن تبلیغات را کاهش دهند.
معرفي معتبرترين برند خدماتي در دنيا
آمريكن اكسپرس آژانس مسافرتي شماره يك جهان است و تاريخچه قابل توجهي دارد. اين شركت در سال 1850 به عنوان يك شركت حملونقل سريع تاسيس شد. در سالهاي 1880 آمريكن اكسپرس همچنين به حملونقل كالا مشغول بود؛ ولي در همين دوران يك بخش نقل و انتقال مالي هم ايجاد كرد كه بيشتر مشتريان آن را موج تازه مهاجران اروپايي تشكيل ميدادند كه ميخواستند براي خانواده خود در ميهن اصليشان پول بفرستند.
در سال 1819 آمريكن اكسپرس، چك مسافرتي را ابداع كرد و با اين كار همزمان انقلابي در صنعت توريسم و مسافرت و صنايع مالي و پولي به وجود آورد. تا سال 1985 كه آمريكن اكسپرس دومين ابداع بزرگ خود، يعني كارت اعتباري آمريكن اكسپرس را ارائه داد، اين كارت پلاستيكي سبز رنگ توانست مثل چكهاي مسافرتي، موانع دست و پاگير نقل و انتقال پول را از سر راه مردم، نه تنها مسافران بلكه خريداران عادي بردارد.
كارت اعتباري آمريكن اكسپرس براي اولين بار به مردم امكان داد بدون حمل پول نقد در جبيشان، خريدهاي خود را انجام دهند. اين كارت داراي تعرفه قابل شارژ بود؛ از اين رو در دسترس همه اقشار جامعه قرار نداشت. بنابراين، كارت آمريكن اكسپرس به عنوان سمبلي براي كسب موقعيت اجتماعي تبديل شد، نشانه اينكه «من داراي اعتبار مالي بالايي هستم.»
آمريكن اكسپرس از سال 1880 در جستوجوي شيوهاي بود كه از دردسرها و اوضاع نامنظم جابهجايي فيزيكي پول نقد، در نقل و انتقالات مالي خلاص شود. كارتهاي اعتباري شارژي موفق شد بخش بزرگي از جامعه را يك گام از اسكناس و سكه (نقدينگي سخت) دور و به دنياي تميزتر نقدينگي نرم نزديك كند. در نيمه دوم قرن بيستم، فعاليتهاي تبليغاتي آمريكن اكسپرس، كارت اعتباري را سمبل شخصيت و مقام جلوه ميدادند و گاه آن را به عنوان نشانه عضويت در يك كلوپ و باشگاه ويژه نشان ميدادند. يكي از شعارهاي تبليغاتي معروف آمريكن اكسپرس اين بود: «عضويت، امتيازات خاص دارد.» تجار موفق و شناخته شدهاي مثل ريچارد برانسون در آگهيهاي تبليغاتي، عضويت در آمريكن اكسپرس را توصيه ميكردند.
امروزه، اين شركت به يك «سوپرماركت مالي» يا به گفته خودشان به شركت خدمات متنوع مسافرتي، مالي و شبكهاي در سراسر جهان تبديل شده است؛ ولي هنوز قسمت اعظم شهرت آن به دليل كارتهاي كوچك پلاستيكي اش است. با اين حال، در قرن جديد تصوير ذهني برند، آمريكن اكسپرس و كارتهايش به طرز غير قابل انكاري، از يك برند انحصاري و گران به يك برند همگاني تغيير يافت. نوعي كارتهاي اعتباري كه ديگر نشاندهنده موقعيت اجتماعي نبودند و كاربرد آنها تسهيل امور مالي بود، جايگزين كارتهاي قبلي شدند. مردم ديگر از كارتهاي آمريكن اكسپرس براي پرداخت خريدهاي معمولي مانند خريد از سوپرماركت يا حتي اجاره ماهانه استفاده ميكردند.
آمريكن اكسپرس با استفاده از تبليغاتي كه مخاطبش خريداران جزء هستند، موفق شده است جايگاه قديمي خود را به عنوان سمبل پرستيژ و مقام اجتماعي پايين بياورد و عموم مردم را هدف قرار دهد. هر چه باشد، سالها از دهه پنجاه ميلادي ميگذرد و امروز ديگر همه جهان بر پايه كارتهاي اعتباري ميچرخد، با اينكه تغيير از جايگاه ويژه به «مردمي»، استراتژي پرخطري بود، ولي پيشينه قديمي و معتبر آمريكن اكسپرس در امانتداري و امنيت مالي، اين انتقال را براي اين برند، نسبت به بسياري از نامهاي تجاري ديگر، آسانتر ساخت. اكنون آمريكن اكسپرس ميتواند ادعا كند كه به هدف اوليه خود يعني ايجاد «معتبرترين برند خدماتي در دنيا» نزديك شده است. آمريكن اكسپرس با داشتن بيش از 68 هزار كارمند در سراسر جهان، در سال 2008 ميلادي درآمدي بالغ بر 26 ميليارد دلار داشته است كه نزديك به 80 درصد آن، تنها از ايالات متحده به دست آمد. كارتهاي اعتباري اين شركت اكنون 24 درصد حجم مبادلات مالي آمريكا را بر عهده دارند. با توجه به سوابق اين شركت، امروزه آمريكن اكسپرس را ميتوان به عنوان يكي از نمونههاي موفق در زمينه برندسازي در بازار خدمات مالي برشمرد.
ايجاد قوانين
برنارد دست به كاري زد كه افراد بسيار كمي اقدام به انجام آن ميكنند. او چندين ماه را به ايجاد يك روش كامل سرمايهگذاري اختصاص داد و زمان بيشتري را صرف آزمايش اين روش كرد و به اينترتيب توانست به هدف اصلي خود دست يابد: اطمينان يافتن از داشتن استقلال و امنيت مالي در باقي زندگي.
او هدف اصلي سرمايهگذاري خود را حفظ قدرت خريد سرمايه خود تعريف كرد. برنارد بر اين باور است كه ايمنترين راه براي رسيدن به اين هدف، سرمايهگذاري روي فلزات گرانبها، به ويژه طلا ميباشد.
برنارد داراييهاي خود را به چهار بخش تقسيم كرد: بيمه عمر، املاك و مسكن، شمش طلا و يك پرتفوي سهام متشكل از سهام مربوط به معادن و سرمايهگذاري در معاملات آتي فلزات گرانبها.
او تمام اين چهار گروه را كاملا مجزا از يكديگر حفظ ميكند، تا حدي كه براي رهن داراييهاي خود و براي نگهداري از شمشهاي طلاي خود از بانكهاي مختلفي استفاده ميكند.
سه گروه اول از داراييهاي او ستون اصلي امنيت مالي او را تشكيل ميدهند. هدف او از حفظ اين سبد سهام و ايجاد سودي است كه از طريق آن ميتواند مالكيت خود در مورد طلا را افزايش دهد.
برنارد تصور ميكند كه كالاها، از جمله طلا، در حال حاضر پايينتر از ارزش واقعي خود ارزشگذاري شدهاند و اين باور، مبناي اصلي سيستم سرمايهگذاري طراحي شده توسط او ميباشد.
طلا يا سهام طلا؟
برنارد مالك مقداري طلا است اما از آنجا كه بهرهاي به طلا تعلق نميگيرد، داشتههاي او در طول زمان افزايش نمييابد. براي محقق ساختن اين هدف او اقدام به خريد سهام شركتهاي حفاري معادن طلا نمود. خود او اينگونه ميگويد: «افزايش قيمت سهام اين معادن به طور معمول در حدود 2 يا 3 برابر افزايش قيمت خود اين فلز است.»
برنارد سيستم سرمايهگذاري كاملي با معيارهاي دقيق براي انتخاب سهام معادن، در هنگام خريد، طراحي كرده است. اولين معيار مورد توجه او مكان سرمايهگذاري است. او از سرمايهگذاري در شركتهايي كه در كشورهاي خاصي واقع شدهاند، خودداري ميكند. علت اين كار او چيست؟ او ميگويد: «من به هيچ وجه به اين بازارها اطمينان نميكنم. حقوق اموال و دارايي در اين كشورها حوزهاي كاملا ناامن است. آنها دچار فساد هستند و دولتها هر كاري كه مايلند انجام ميدهند».
برنارد به طور توجيهپذير از اين موضوع هراس دارد كه روزي از خواب بيدار شود و متوجه شود كه معادن شركتي كه او در آن سرمايهگذاري كرده است تعطيل شده و سهام او بيارزش شده است.
در مرحله بعد برنارد به انواع ارز توجه ميكند. در آن زمان كه با او مصاحبه كردم، يعني ژوئن 2004، او از هيچگونه سهام معادن در استراليا يا آفريقاي جنوبي «عمدهترين كشورهاي توليدكننده طلا در جهان» برخوردار نبود. دليل آن اين بود كه دلار استراليا و راند آفريقاي جنوبي هر دو به شدت در برابر دلار آمريكا با افزايش ارزش روبهرو شده بودند.
برنارد گفت: «تا حدود يك سال پيش، مقداري سهام طلاي آفريقاي جنوبي را داشتم، اما هنگامي كه متوجه شدم آنها نميتوانند براي من سودي ايجاد كنند، آنها را فروختم. با وجود اينكه آنها داراي حجم زيادي از طلا هستند، اما به دليل رشد بسيار زياد راند در برابر دلار، آنها نميتوانند آنرا با سود چنداني از زمين خارج كنند.»
معيار بعدي او، مديريت است. همچون بافت، او نيز ميخواهد از رفتار مناسب مديران با سهامداران مطمئن باشد. برنارد ميخواهد با مديراني سرمايهگذاري كند كه در گذشته با موفقيت سپردهها را توسعه دادهاند. او همچنين پروژههاي كنوني آن شركت را بررسي ميكند تا ديدگاههاي آنها را ارزيابي نمايد.
برنارد تمام اطلاعات خود را از طريق اينترنت جمع آوري ميكند. او ميگويد: «شما پنج سال قبل امكان انجام چنين كاري را نداشتيد. اما اكنون حجم زيادي از اطلاعات در دسترس شما قرار دارد.» وب سايت شركتها، گزارشهاي سالانه، اطلاعات مالي، اطلاعيههاي رسمي و مواردي از اين قبيل را در دسترس قرار ميدهند. اطلاعات مربوط به قيمت سهام در كنار نمودارهاي قيمتهاي گذشته آنها كاملا در دسترس ميباشد كه ابزار بسيار سودمندي براي برنارد هستند.
اهميت حجم سرمايهگذارياز ميان حدود 350 سهمي كه او بررسي كرد، 47 سهم با معيارهاي او مطابقت داشت. به تبعيت از رويكرد آماري ويژه، او مالكيت تمام آنها را به دست ميآورد اما سرمايهگذاري مشابهي در تمام آنها انجام نميدهد. ميزان تخصيص سرمايه براي هر يك از آنها به ارزيابي او از جايگاه آن شركت در چرخه توسعه، بستگي دارد.
براي او، سهام معادن به سه دسته تقسيم ميشوند:
• شركتهاي توليدكنندهاي كه معمولا سود سهام پرداخت ميكنند.
• شركتهايي كه به واسطه اكتشافات اثبات شده خود همچنان در فرآيند توسعه قرار دارند، كه اغلب در شراكت با يكي از شركتهاي عمده معدني ميباشند.
• شركتهاي اكتشافي كه صرفا در زمينه اكتشافات فعاليت دارند و احتمال از بين رفتن تمام سرمايه آنها در كنار احتمال كسب سودي كلان از طريق يك كشف بزرگ، وجود دارد.
برنارد احساس ميكند كه شركتهاي قرار گرفته در دسته دوم ـ آنهايي كه به توليد نزديكتر هستند ـ داراي بهترين تناسب از نظر ريسكپذيري ـ پاداش هستند. آنها در حال تبديل شدن از مصرفكنندگان پول نقد به توليدكنندگان بزرگ پول نقد هستند. بنابراين پرتفوليوي سهام برنارد به سوي اين دسته از شركتها بيشتر است.
در حال حاضر او كمترين حجم از سرمايهگذاري خود را به توليدكنندگان موجود اختصاص ميدهد، زيرا احساس ميكند كه اين شركتها كمترين ميزان اهرم در مورد قيمت طلا را ارائه ميكنند. برنارد همچنين قوانين مفصلي در مورد زمانبندي خريد و فروش سهام خود دارد.
منبع:www.bourse24.ir
اگر چه در دنيا اغلب ثروتمندان در كنار رسيدن به رفاه لازم اهدافي همچون كسب شهرت را جستوجو ميكنند، اما در ميان سرمايهگذاران موفق جهان هستند افرادي كه ناشناس مانده و البته خواهان ناشناخته ماندن هم هستند، ولي عقايد جالب و خواندني در مورد ثروتمند شدن دارند؛ مثل برنارد مست كه از بيم تورم و كاهش قدرت خريدش در دوران پيري ثروتمند ميشود.
اين قسمت از كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت كه روايتگر زندگي نامه جالب اين سرمايهگذار ناشناخته از قول يكي از نزديكانش است را در ادامه بخوانيد:
هنگامي كه در هنگكنگ مشغول آزمايش طرح خود با عنوان خصوصيات شخصيتي سرمايهگذار (اين طرح، نقاط ضعف و قوت يك سرمايهگذار را مشخص ميكند) بودم، براي اولين بار با برنارد ملاقات كردم. از پاسخهاي او به پرسشنامه، كاملا متوجه شدم كه او تمام روشهاي پيروزمندانه سرمايهگذاري به غير از يك مورد را رعايت ميكند، كه اين امر مرا متحير كرد. به نظر ميرسيد كه از يكي از روشهاي مهم ـ هنگامي كه تصميم خود را در مورد خريد يا فروش چيزي گرفتيد، فورا اقدام به انجام آن كنيد ـ پيروي نميكند.
در اين مورد از او پرسيدم، زيرا ترديد داشتم كه شايد در ساختار پرسشهاي من نقصي وجود داشته باشد. او به من گفت كه صبح هر روز به بررسي پرتفوي سهام خود ميپردازد و تصميمات سرمايهگذاري خود را اتخاذ ميكند، اما تمام سفارشهاي خود را به بانكي در سوئيس ميسپارد. با توجه به اختلاف زماني، برنارد براي انجام سفارشهاي خود از طريق تلفن بايد در هنگكنگ تا بعد از ظهر صبر كند، زيرا در آن موقع است كه در زوريخ بازار شروع به كار ميكند. هنگامي كه با او آشنا شدم و روش او را درك كردم، مشخص شد كه او در واقع از تمام 23 روش پيروي ميكند.
برنارد گواه زندهاي است مبني بر اينكه لازم نيست شما سرمايهگذاري با صدها ميليون دلار سبد سهام يا حتي متخصصسرمايهگذاري باشيد تا با موفقيت از اين روشهاي پيروزمندانه پيروي كنيد.
علاوه بر اين، برنارد هيچگونه انگيزه جاه طلبي براي مطرحشدن نام خود، همچون بافت يا شوارتز ندارد. او نميخواهد سرمايه ديگران را مديريت كند و ترجيح ميدهد ناشناس بماند. هدف او بسيار ساده است، همانطور كه به من گفت: «در حالي كه در سن هفتاد و پنج سالگي هستم، نميخواهم قفسههاي يك سوپر ماركت را پر كنم تا از اين طريق هزينههاي زندگيام را تامين كنم. شاهد بودهام كه اين روند براي ديگران رخ داده است اما چنين اتفاقي براي من رخ نخواهد داد».
آنچه برنارد به عنوان بزرگترين تهديد براي امنيت مالي آينده خود مورد توجه قرار ميدهد، زياني است كه در اثر تورم در قدرت خريد پول ايجاد ميشود. همان طور كه او ميگويد، امروزه ارزش يك دلار كمتر از 5 درصد ارزش يك دلار در صد سال قبل، ميباشد. در مقابل، قدرت خريد يك اونس طلا نسبتا ثابت مانده است.
اين بحث، موضوعي است كه برنارد به طور مفصل به مطالعه آن پرداخته است. او حتي پايان نامه مقطع دكتراي خود در دانشگاه «سنت گالن» را در مورد بانكهاي مركزي و ذخاير طلاي آنها نوشته است (گرچه به دليل دريافت يك پيشنهاد جالب كاري در آسيا در واقع او هرگز پايان نامه خود را ارائه نداد). او مجذوب تاريخ و نظريه پول شده است و امروزه دانش او در اين زمينه، مبناي فلسفه سرمايهگذاري او را تشكيل ميدهد.
اولين سرمايهگذاري او روي نقره و در سال 1985 بود. او به ياد ميآورد كه به تعطيلات رفته بود و حتي به مدت ده روز هيچگونه روزنامهاي نخوانده بود. هنگامي كه با تاكسي به سوي فرودگاه ميرفت تا به خانه برگردد، در روزنامه از رشد 20 درصدي نقره باخبر شد. او فورا به شناسايي سود خود اقدام كرد.
نابغه سرمايهگذاري محو ميشود
در آن زمان، برنارد تنها به صورت تفنني در بازارها مشغول بود. تمركز اصلي او به ايجاد شركتش معطوف بود. او به من گفت كه تا سال 1992 هيچگونه سرمايهگذاري مهمي انجام نداده است. يكي از دوستان برنارد در بخش بازرگاني بانك بزرگي در سوئيس كار ميكرد. آنها با يكديگر وارد بازار معاملات آپشن نقره شدند و به ميزان 60000 دلار خريد كردند. كمي پس از ورود آنها به بازار، قيمت نقره به شدت افزايش يافت. به اينترتيب آنها سرمايه خود را ده برابر كردند!
برنارد اينگونه به خاطر آورد: «ما احساس نابغه بودن كرديم!»
ميخواستم بدانم كه پس از آن چه اتفاقي افتاد. آنها از طريق فروش استقراضي شاخص S&P سعي در تكرار موفقيت خود داشتند. اما قيمت سهام شركتهاي موجود در بورس آمريكا پايين نيامد و آنها افزايش سرمايهگذاري خود را آغاز كردند. در حالي كه احساس نابغه بودن داشتند، برنارد و دوستش به فروش استقراضي خود افزودند، اما تنها شاهد رشد شديد بازار بودند. برنارد گفت: «نابود شدم. تمام سود حاصل از سرمايهگذاري روي نقره به علاوه سرمايهگذاري ابتدايي خود را از دست دادم و سپس متحمل زيان بيشتري نيز شدم».در آن زمان بود كه برنارد متوجه اين واقعيت شد، كه اولين اقدام براي سرمايهگذاري موفق «حفاظت از خود در برابر خويشتن» ميباشد.
منبع:www.bourse24.ir
امروز ایمیلی به دستم رسید که برای استفاده دوستان در وبلاگ قرار می دهم.
كشاورزی الاغ پیری داشت كه یك روز اتفاقی به درون یك چاه بدون آب افتاد. كشاورز هر چه سعی كرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاوردپس برای اینكه حیوان بیچاره زیاد زجر نكشد، كشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاك پر كنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.مردم با سطل روی سر الاغ خاك می ریختند
اما الاغ هر بار خاك های روی بدنش را می تكاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاك زیر پایش بالا می آمد، سعی می كرد روی خاك ها بایستد
نتیجه اخلاقی:
و دوم اینكه از مشكلات سكویی بسازیم برای صعود!
همه بهبود ها با پرسشهایی در مورد شرایط فعلی آغاز می شود. پرسیدن سوالهای متمرکز شده هنر اصلی فرد خلاق است. قدم بعدی آن است که اشتیاق کافی برای مواجه با پاسخ های گوناگون را داشته باشید.
راه دیگر برای پرورش عضلات خلاقیت شما آن است که آن چیزی را که می خواهید به عنوان هدف خود مشخص کنید. در این حال شما برای رسیدن به هدف خود ایده های مختلفی را تولید می کنید.
راه سوم برای پرورش عضلات خلاقیت شما بیان مشکلات است. " سه مشکل بزرگ که هم اکنون با آن روبرو هستم چیست؟" در کمتر از 30 ثانیه جوابی برای این سوال بنویسید. وقتی شما در کمتر از 30 ثانیه به این سوال پاسخ می دهید، ضمیر نا خودآگاه شما مشکلات تصادفی شما را بر اساس اهمیت رتبه بندی کرده و سه مشکل مهمتر را بصورت انتخاب می کند. بعد از تعیین این سه مشکل از خود بپرسید " بدترین نتیجه ممکن حاصل از این مشکل چه چیز می تواند باشد؟" سپس از خود بپرسید " هم اکنون برای کاهش دادن اثر این مشکل چه کاری می توانم انجام دهم؟"
بنابراین یک عامل کلیدی برای موفقیت شفافیت است. تفکر مبهم منجر به پاسخهای مبهم میشود و تنها تفکر شفاف منجر به پاسخ های شفاف می شود.
عامل کلیدی دوم تمرکز است. همه چیز را کنار بگذارید و تنها بر روی مسئله ای که مد نظر است تمرکز و فکر کنید.
عامل سوم فکر باز است. اغلب افراد برای رسیدن از مسئله ای به مسئله دیگر اغلب یک راه ثابت را می پیمایند. افراد خلاق سعی می کنند در این مسیر بسیار منعطف باشند. اغلب افراد فکر می کنند تنها یک راه برای رسیدن به یک نتیجه وجود دارد ولی افراد خلاق سعی می کنند راه حلهای مختلف را امتحان کنند.
بین شما و هدفتان مشکلات زیادی است که باید حل شود. معمولا برای سنجیدن سرعت حل مسئله می توان نقاط کنترلی را تعیین کرد و با رسیدن به هر یک از این نقاط و حل هر مشکل سرعت رسیدن به هدف را ارزیابی کرد.
همیشه به یاد داشته باشید شما یک نابغه هستید و با پتانسیل خلاقیت استثنایی متولد شده اید. ولی قابلیت خلاقیت پنهان است که همانند عضلات با استفاده کردن رشد می کنند.
کارهای کمی است که شما می توانید انجام دهید و اثر مثبت زیادی در زندگیتان داشته باشید. و شما می توانید اگر فکر کنید که می توانید.
برایان تریسی
انیشتین می گوید: " هر بچه ای وقتی به دنیا می آید نابغه است". اما دلیلی که باعث می شود اغلب مردم با باهوشی و ذکاوت رفتار نکنند آن است که نمی دانند چقدر باهوش هستند.
من به این اصل " اثر آرنولد" می گویم. هیچکس وقتی به آرنولد نگاه می کند با خود نمی گوید که عجب آدم خوشبختی است که از ابتدای تولد چنین عضلاتی داشته است. همه می دانند که داشتن این عضلات در نتیجه هزاران ساعت کار مداوم و بدن سازی است. اما لازم نیست شما برای ارتقای تفکر خلاق خود هزاران ساعت وقت صرف کنید. فقط کافیست چندین تمرین و کار ساده را انجام دهید تا سیال خلاقیت شما جاری شود. بهتر است با معنای خلاقیت شروع کنیم. از نظر من خلاقیت عبارتست از "بهبود". تمام کاری که باید انجام دهید آنست که تلاش کنید توانایی بهتر کردن شرایط را ارتقا ببخشید. بطور تقریبی در هر سال بطور متوسط هر کسی چهار ایده برای بهتر کردن کار خود دارد که می تواند فرد را میلیونر کند. اما مهم به اجرا درآوردن این ایده ها است. بسیاری از افراد بخاطر اینکه فکر می کنند نظراتشان ارزش چندانی ندارد، از کنار آنها براحتی می گذرند. توماس ادیسون را می توان تقریبا خلاق ترین فرد در تاریخ بشر نامید. او می گوید خلاقیت 99% سخت کار کردن است و تنها 1% الهام گرفتن. فرآیند خلاقیت معمولا از چهار بخش عمده تشکیل می شود:
- آماده سازی و تدارک: جاییکه بیشتر کار انجام شده است.
- تفکر و فعالیت مغزی: جاییکه مسئله را با ضمیر ناخودآگاه خود حل می کنید.
- واقعی سازی: که در آن ایده یا ایده ها به سمت شما می آیند.
- بکاربستن: که در آن ایده خود را در محیط خارج بکار می بندید.
از آن جهت که جمع آوری اطلاعات و نیز پرسیدن سوالات مناسب در مرحله اول انجام می شود لذا در این بین آماده سازی و تدارک مهمترین قسمت می باشد. موفقیت شما در زندگی با توجه به کمیت ایده هایی که می دهید تعیین می شود و کیفیت در مرحله دوم قرار دارد. زیرا اگر تعداد ایده های شما زیاد باشد، حداقل یک یا چند ایده شما را به موفقیت خواهند رساند. برای ساختن ماهیچه های خلاقیت خود باید با پرسش های متمرکز شده شروع کنید. ما می خواهیم چه کاری بکنیم؟ چگونه می توانیم انجام دهیم؟ فرضیات چیست؟ اگر فرضیاتمان اشتباه باشد چه می شود؟
حال كه فلسفه تشكيل قراردادهاي آتي را فهميديم، ميشود در رابطه با بازيگران اصلي اين بازار توضيحاتي ارائه كنيد؟
مهمترين چالش هاي پيش روي بازار آتي :يكي از مشكلات كنوني بازار آتي بورس كالاي ايران ميزان وجه تضمين است كه با مصوبه هاي جديد از 10 درصد به 30 درصد به ازاي هر قرارداد رسيده است.عدم اطلاع رساني به سرمايه گذاران يكي از مشكلات حاضر در بازار است.عدم همزماني بازار آتي ايران با بازارهاي جهاني از ديگر مسايل بازار است؛ در روزهايي كه در ايران بازارها فعاليتي ندارند فعاليت آنها ادامه دارد و در روزهاي ابتداي هفته كه بازارهاي داخلي باز هستند بازارهاي جهاني تعطيل هستند.برخي از سفته بازان ايراني نه به خاطر داشتن پيش بيني هاي صحيح با اطلاعات قابل دسترس بلكه با داشتن داده هاي مخفي در اين بازار ماندهاند.
دنياي اقتصاد- از زمان تاكيد بر راهاندازي بازارهاي مشتقه در كشورمان كه از آذرماه 1387 با ورود قراردادهاي آتي سكه در بورس كالاي ايران شكل عملي به خود گرفت، مسير رشد و توسعه اين قراردادها همواره با سير منطقي و رو به رشدي دنبال شده. اين در حالي است كه به دليل حساسيتهاي موجود و اهميت اين قراردادها در كاهش ريسك سرمايهگذاري و وجود برخي مشكلات كه هم درون سازماني و هم برون سازماني بوده، انتظارات فعالان بازار به نحو مطلوبي برآورده نشده است.
ازسوي دكترپويا جبل عاملي کارشناس اقتصاد در گفتوگو با «دنياي اقتصاد» مورد بررسي قرار گرفت
چالشهای بازار آتی
سردار خالدي
بخش نخست
هدفايجاد قراردادهاي آتي كاهش ريسك سرمايهگذاري و نوعي خدمت است
از زمان تاكيد بر راه اندازي قراردادهاي مشتقه در ايران و شروع فعاليت بازار آتي بورس كالاي ايران و در پي آن بازار آتي سهام تاكنون، حساسيتها (با توجه به ويژگي ذاتي ريسك پذيربودن اين بازار) هر روز بعد جديدي به خود گرفته؛ اين در حالي است كه با وجود افت و خيزهايي كه بازار طي سه سال اخير داشته اما مسير رشد و توسعه بازار به صورت منطقي و طبيعي شرايط مطلوبي را سپري كرده است.
اهميت قراردادهاي مشتقه و تاكيد بر نقش بازار آتي در كاهش ريسكهاي سرمايهگذاري باعث شد تا با پويا جبل عاملي از كارشناسان اقتصاد بازار در رابطه با ماهيت بازار آتي و مباحث مطرح شده در آن به گفتوگو بنشينيم. جبل عاملي پس از اينكه دوره كارشناسي اقتصاد صنعتي (اقتصاد بازار) را در دانشگاه شهيد بهشتي سپري كرد، مقطع كارشناسي ارشد را با گرايش توسعه در دانشگاه تهران به پايان رساند. وي براي ادامه تحصيلات تكميلي به خارج از كشور رفت و در دانشگاه لستر انگليس از تز دكتري خود در رابطه با «سياستهاي پولي در كشورهاي نفتخيز» دفاع كرد. نگاه اقتصادي و تئوريپردازانه به مسائل اقتصادي و از سويي سوابق تدريس وي در دانشگاههاي خارج از كشور و موسسه عالي بانكداري مزيد بر علت شد تا بتوانيم در رابطه با قراردادهاي آتي در جهان و ايران با او به گفتوگو بنشينيم كه متن مشروح آن براي خوانندگان محترم در پي ميآيد:
در ابتدا بهتر است به ماهيت قراردادهاي آتي بپردازيم؛ به نظر شما فلسفه تشكيل بازار قراردادهاي آتي چيست؟
قراردادهاي آتی همانند بازار سلف و بازارهای دیگر مانند بازار مشتقات مالی برای این به وجود آمدهاند که ریسک سرمایهگذاری را کم کنند، اگر بخواهیم این ریسک را بشکافیم، میتوان گفت که دو نوع ریسک داریم: یکی ریسک غیرسیستماتیک (Idiosyncratic risk) یا ریسک مشخصه یک بازار یعنی ریسکهایی است که ویژه یک بازار خاص است. به عنوان مثال یک سرمایهگذاری که میخواهد از سرمایه خودش سود کسب کند اگر بخواهد ریسک ویژه هر بازار را کم کند میآید و پرتفوی سبد دارایی خود را متنوع میکند.این امکان وجود دارد که بازدهی سبد داراییها کمتر از وقتی باشد که شما تمام سرمایه خود را مصروف یک بازار میکنید، اما به طور میانگین این سبد دارایی بازدهی بالایی دارد چون شما توانستهاید ریسکهای خاص هر بازار را محدود کنید.
اما نوع دیگر ریسکها، ریسکهای سیستماتیک (systematic risk) هستند، این ریسکها همه بازارها را دستخوش تغییر قرار میدهند؛ یعنی نتیجهای که این ریسکها دارند، روی تمامی بازدهی تاثیر میگذارد. شما با تنوع بخشی سبد داراییهایتان نمیتوانید ریسکهای سیستماتیک را کاهش دهید؛ چون این ریسکها همه بازارها را دستخوش تغییر قرار میدهند.
در واقع بازار آتی و بازارهای مشابه میتوانند در زمانی که قصد کاهش ریسکها را داریم بهترین ابزار باشند یعنی میتوانند تا قسمتی از این نوع ریسک را برای شما کاهش دهند. فرض کنید به طور مثال ریسکهای سیستماتیک همچون مسائل ژئوپلتیک، جنگها، تحریمها، سیل یا زلزله يا اينكه خود اقتصاد در شرايط ركودي قرار گيرد؛ در اين حالت هم، روي قراردادهاي آتي تاثير ميگذارد، اما اين بازار ميتواند تا حدودی اين ريسكها را كاهش دهد. در حقيقت شما زماني كه بازار آتي را تعريف كرديد سرمايهگذار بهتر ميتواند برنامه بلندمدت سرمايهگذاري خودش را تعریف کند و ساير قراردادها همچون بازار فوروارد، سوآپ و ديگر ابزارهاي معاملاتي نیز بر همین اصل ايجاد ميشود.
بازارهاي آتي در داخل كشور ما چه مكانيز ميدارند، آياترجماني از بازارهاي جهاني است؟
آنچه را كه من مشاهده و مطالعه كردم نشان از اين دارد كه همه قوانين و مصوبههاي بازارهاي آتي كپي و ترجماني از بازارهاي جهاني است؛ در اينكه ما از تجربه جهاني توانستهايم استفاده كنيم شكي نيست، اما در شرايط فعلي مشكلاتي نيز داريم؛ به عنوان مثال يكي از مشكلات كنوني بازار آتي سكه بورس كالا ميزان وجه تضمين است كه با مصوبههاي جديد اين ميزان از 10 درصد به 30 درصد به ازاي هر قرارداد رسيده در شرايطي كه حداقل و حداكثر اين ميزان در بازارهاي جهاني 5 تا 15 درصد (آنهم با شرايط و رويه معاملاتي مختص آنجا) است. با احتساب اين وضعيت به اين نتيجه ميرسيم كه ما حداقل 2 برابر بيشتر وجه تضمين ميگيريم، در واقع شما ميدانيد اگر ما وجه تضمين بيشتري بابت هر قرارداد بگيريم به نوعي بازار آتي را كوچك و كوچكتر ميكنيم.
پس در عين حال كه بازار كوچك ميشود از عمق آن نيز كاسته ميشود؟
مطمئنا به همين صورت خواهد بود؛ هر چه قدر بازار كوچكتر باشد نسبت به شوكها و اخبار واكنشهاي بيشتري نشان خواهد داد و نوسانات قيمت بسيار بیشتر خواهد بود. البته شايد در بازار آتي كشور ما، مقصود از بالا باقي ماندن وجه تضمين از سوی سیاستگذاران اين بوده كه به نوعي با گرفتن وجه بيشتر، معاملات را تضمين كنند. من نميخواهم بگويم كه آيا واقعا بهتر است وجه تضمين بالا باشد يا پايين؟ اما هر چه قدر ما وجه بيشتري بگيريم بازارمان كوچك و كوچكتر خواهد شد و اين یکی از مسائلی است كه بازار در شرايط فعلي با آن رو به رو است. در عين حال، بازار ما مشكلات ديگري هم دارد كه عدم اطلاعرساني به سرمايهگذاران یکی از آنها است؛ در حالی که سابقه این نوع بازارها در غرب بسیار طولانیتر از ما است و شکل ابتدایی آن به قرن نوزدهم میرسد، ما تازه در اول راه هستیم و برای رونق این بازارها سیاستگذاران باید بیش از این بر آگاه کردن سرمایهگذاران ایرانی نسبت بهاین بازار بکوشند. از دیگر مشکلات بازار آتی ما، عدم همزماني این بازار با بازارهاي جهاني است. در روزهايي كه ما تعطيل هستيم بازار آنها باز است و در روزهاي ابتدايي هفته كه ما كار ميكنيم بازارهاي آنها تعطيل است و چون پيشبيني كردن درباره آينده نيازمند اطلاع از تازهترين اخبار و اطلاعات است و از سويي براساس اين اطلاعات بايد پيشبيني منطقي و درستي انجام دهيم به همين دليل سرمايهگذاران در بازارهاي ما بايد پيشبينيهايشان را بلندمدتتر كنند و اين مسالهاي است كه به نظر قابل حل هم نيست، ولي واقعيتي است كه بازار ما با آن مواجه است.
دنیای اقتصاد- در سال 1977 رييس سيتيبانك ريسك بزرگي را پذيرفت و زماني كه هنوز دستگاههاي خودپرداز مورد اعتماد مشتريان بانكي نبودند، با درك نقش اين دستگاهها در قدرتمند ساختن برند اين بانك و پيشي گرفتن از رقبا، براي نصب دستگاههاي خودپرداز در سراسر نيويورك بيش از 100 ميليون دلار هزينه كرد.
سرمايهگذاري سيتي بانك، ژانويه سال بعد به بار نشست، هنگامي كه يك توفان عظيم از نيويورك عبور كرد و برفي با ارتفاع 17 اينچ سطح شهر را پوشاند. بانكها براي چندين روز بسته شدند و استفاده از دستگاههاي خودپرداز افزايش چشمگيري يافت.
در همان روزها بود كه سيتي بانك شعار تبليغاتي خود را آغاز كرد: «سيتي بانك هيچ وقت به خواب نميرود.» پوستر و بيلبوردهاي تبليغاتي، مشترياني را نشان ميداد كه در حال تلاش براي رساندن خود به خودپردازهاي سيتي بانك بودند. از آن پس تقريبا تمام بانكهاي كشور شعار سيتي بانك را دنبال كردند.
به علت افزايش بانكها، انتخاب مشتريان براي سرمايهگذاري سخت است كه در اين ميان برندسازي ميتواند در انتخاب كمك حال باشد. به طور كلي و با توجه به نتايج تحقيقات گسترده در حوزه خدمات مالي، عوامل زير بر تداعي و آگاهي از نام و نشان تجاري و در نهايت در ايجاد برندي قدرتمند در سازمانهاي خدمات مالي نقشي تعيينكننده ايفا ميكنند:
- دسترسي به شعبه
- فرآيند ارائه خدمات
- شواهد فيزيكي شعبه
- تبليغات تجاري
- رفتار كاركنان شعبه
اگر بانكي بخواهد به واقع با نوآوريهاي گاه و بيگاه خود، رقبا را به لرزه درآورد و سودآوري خود را رشد داده و فرصتهاي بينهايتي را پيش روي بانك خود خلق كند، بايستي سه گام زير را در پيش گيرد:
1) فارغ از روابط و تعاملات با مشتريان خود، آنان را درك كرده و نيازهاي ناگفته آنها را شناسايي كند. اين به آن معناست كه موقتا استراتژيها، خدمات، برند و كسبوكار خود را در وضعيت فعلي حفظ كرده و در كنار آن تكتك رفتارهاي افراد جامعه، فارغ از اينكه اين افراد مشتريان بالقوه او هستند يا نه، فعاليتهاي روزمره آنها را در چارچوب مشخصي شناسايي و درك نمايد. وجود اعتقاد دروني راسخ نسبت به تغيير در زندگي افراد و جستوجوي راههاي موثر جهت بروز تاثيرات مثبت بر رفتارهاي مردم جامعه، اساس نگرش اين بانكها است.
2) از محيط خدمات، بازارها و شايستگيهاي خود فراتر رفته، فرضيات بنياني كسبوكار خود را به چالش كشاند. همچنين فعاليتهاي روزمره سازماني را تغيير داده، قوانين طلايي و اصلي سازماني خود را از گذشته تا به امروز رها كند و بر اساس آنچه از زندگي روزمره مشتريان ياد گرفته از مرزهاي كسبوكار گذشته خود خارج شود. تنها تحت اين شرايط، يك بانك ميتواند فرصتهاي جديد را از طريق نوآوري نشات گرفته از رفتارهاي مردم و مشتريان شناسايي كرده و فرصتهاي جديدي را براي خود بيافريند.
به بيان ديگر، در گام دوم بانك بايد بداند چگونه فضاهاي جديدي را براي فرصتهاي عظيم آينده و پيش روي خود خلق كند كه هيچ رقيبي در آنها وارد نشده و حتي تصور آن را هم نكرده باشد.
3) در گام سوم، بانك بايد از بيرون به درون سازمان خود نگاه كند و استراتژيهاي خود را براساس رفتار و نيازهاي مشتريان بالقوه طراحي كند. در عرصه رقابت امروز، تلاش در جستوجوي ارضاي نيازهاي مشتريان و خواستههاي آنها كافي نيست.
به بيان ديگر، در اين گام بانك بايد بتواند برنامههاي قابل اجرايي طراحي نمايد كه نيازهاي مصرفكنندگان را در بر داشته باشد و در عين حال با تحول و نوآوري در زندگي مردم و رفتار مصرفكنندگان متناسب باشد. هدف اين گام آن است كه تجربيات متفاوت و متمايزي از گذشته براي زندگي مردم خلق شود، به نحوي كه اين تجربيات متفاوت به راحتي در ميان مشتريان، جاي خود را پيدا كند و نيازي به صرف بودجههاي كلان در برقراري ارتباطات بازاريابي و عنوان كردن ويژگيها و مزاياي محصولات و خدمات براي مشتريان نباشد. تنها با اجراي اين 3 گام، بانكها ميتوانند با موفقيت كامل، نقاط دست نيافته در بازارهاي گذشته را شناسايي كرده و نوآوريهاي موفق و چشمگير را به بازار معرفي نمايند و با ارائه فرصتهاي جديد رشد، كسبوكارهاي آينده را از نو خلق كنند. اجراي اين سه گام ساده نيست، اما آنقدرها هم كه تصور ميكنيم، دست نيافتني و دشوار نيست. بسياري از بانكها بر مبناي تجربيات گذشته و به كارگيري غرايز درست، راههاي موفقيت آينده خود را شناسايي كردهاند.
مديران ما بايد بياموزند تا غرايز رهبري خود را به درستي هدايت كرده و به رغم ماهيت متحول و پيچيدگيهاي رو به رشد كسبوكار در عرصه رقابت، اين غرايز را در بانكها توسعه دهند. هدف نهايي ما، دست يافتن به بانكهايي است كه در جستوجوي خلق مزيت مشتري باشند. آنچه در قالب مزيت مشتري عنوان ميكنيم، چيزي جز تلاقي فرصتهاي نوآوري، روندها و تحولات بازار، تغيير رفتار و تجربيات مردم در زندگي و محيط كار و موفقيت بر مبناي شايستگي بانك نيست.
چهار
امروز به توصیه آقای ((مهندس رامبد محمدی یار)) که در آینده نزدیک یکی از اساتید برجسته در مورد برندینگ خواهند بود، کتاب ((ثروت سریع)) نوشته تی هارو اکر را خواندم .
این کتاب طوری اثر گذار و مفید بود که دو بار آن را خواندم. این کتاب برای همه کسانی که می خواهند در زندگی موفق شوند می تواند راهنمای خوبی باشد.در این کتاب نویسنده جدای از اینکه راه کسب ثروت سریع را نشان می دهد ،درسهائی می دهد که برای زندگی هر کسی می تواند مهم و کاربردی باشد. این کتاب اگر به دقت خوانده شود می تواند قالبهای فکری که هر کس سالها با آن خو گرفته و منجر به رسیدن فرد به نقطه راضی کننده ای نشده را در هم بریزد و قالبهای صحیحی را جایگزین آن کند.در بخشهائی از این کتاب آمده است:
- یادتان باشد که موفقیت یک مهارت آموختنی است.اگر واقعا می خواهید موفق بشوید،بایست روی خودتان کار کنید.کسب و کار را بیاموزید و یک استاد ثروت سریع بشوید.
- اگر می خواهید در دستیابی به حداکثر قابلیتهایتان موفق بشوید سه جور آموزش هست که لازم خواهید داشت.یکی معلومات ((کسب و کار عام ))است .این شامل بازاریابی،مذاکره،امور مالی و..است.بعدی معلومات((کسب و کار خاص )) است.این شامل یادگیری((چم و خم)) کسب و کار خاص شماست. سومین و مهمترینش هم معلومات((رشد فردی)) است.این به شما اجازه می دهد که دو نوع اول آموزش را بطور کامل به کار بگیرید.
- اینکه چه کسی هستید؟چه طرز فکری دارید؟چه اعتقاداتی دارید؟چه عادتها،شخصیت و خصلتهائی دارید؟چقدر از خودتان مطمئن هستید؟طبق تجربه من همه این عناصر تاثیر فوق العاده ای هم بر موفقیتتان و هم بر خوشبختی تان دارند.
- پول خوشبختی نمی آورد،اما می تواند آزادی بیاورد.آزادی انتخاب،آزادی توانستن انجام چیزهائی که از آنها لذت می برید و مجبور نبودن به انجام کارها به این دلیل که پول لازم دارید.
- هر چه می خواهید در آینده باشید را همین حالا در پیش بگیرید. اگر در زندگیتان آرامش درونی می خواهید،همین حالا آرام بودن را در پیش بگیرید.اگر می خواهید یک روز به اعتماد به نفس کامل برسید،همین حالا اعتماد به نفس کامل داشتن را در پیش بگیرید.اگر می خواهید یک روز موفق باشید،همین حالا موفق بودن را در پیش بگیرید.
- سیستم ثروت ریع فراتر از فقط پول در آوردن است.این توانائی است که از سفر در این مسیر لذت ببرید و کسب و کارتان را بدون تنش و تقلای معمولی رشد بدهید.
- ثروت فقط پول نیست.برای بیشتر افراد،ثروت شامل وفور پول،وقت آزاد،روابط عاشقانه،آرامش درونی و داشتن احساس معنا و کامیابی است.
همانطوریکه می بینید همه اینها در راستای مراحل اول و دوم و سوم ثروتمند شدن قرار دارد که در پستهای قبلی ارائه شده بود. به دوستان توصیه می کنم این کتاب را بخوانند.شاید این کتاب همانی باشد که دنبالش هستند و نکته دیگر اینکه دوستان تجربیات و نظرات خود را در این راستا در وبلاگ قرار دهند تا از آن استفاده کنیم.
ذهن انسان طوري طراحي شده است كه مي تواند يك موضوع را بي نهايت بزرگ و يا بي نهايت كوچك كند.هرگاه در زندگيتان مشكلي پيش آمد بلافاصله با طرح سوالات منطقي وباكيفيت،به روي جواب آن تمركز كنيد نه خود مشكل.واين تمركز و توجه به جواب مسئله باعث فعال شدن ضمير ناخودآگاه در رسيدن به جواب خواهد شد.ولي اگر كمي غفلت كرده و برخود مسئله تمركز كنيد در آنصورت ذهن شما آشفته شده و تمام بدبختيهايي را كه در صورت عدم موفقيت ،برسرتان خواهدآمد را بررسي خواهد كرد.لذا اين ترس و وحشت مانع صحيح فكر كردن مي گردد.
دليل اينكه اكثر افراد در طول زندگي خود هرگز به استقلال مالي نمي رسند داشتن ترس از عواقب سرمايه گذاري و راه اندازي كسب و كار مي باشد.آنها به محض اينكه تصميم مي گيرنددرآمد خود را افزايش دهندهزار و يك سوال در ذهن آنها مطرح مي شود تحت عنوان اينكه اگر نتيجه نگرفتيم چه بلايي سرمان خواهد آمد؟لذا ضمير نا خوداگاه شروع به جواب دادن ميكند و هر چه بدبختي هست براي آنها ليست مي كند.خوب در اينصورت نتيجه مشخص است.تجربه ثابت كرده،مثبت انديشي و طرح سوالات مثبت و نيرو دهنده مي تواند كمك بسيار زيادي به افراد در جهت حل مشكلاتشان بنمايد.
يك مورد بسيار مهم و اساسي ديگر در موفقيت افراد،سوال كردن از همفكران خود مي باشد.اگر كسي با شما همفكر است طرح خود را با او در ميان بگذاريد و از او جواب سوال را بپرسيد چون اگرموافقت خود را با شما اعلام كند در آنصورت نيروي شما مضاعف خواهد شد.ولي اگر كسي با شما موافق نيست و يا اينكه فرد ترسويي است اگر طرح خود را با او در ميان بگذاريدو از او جواب را بپرسيد و جواب منفي بشنويد در آنصورت به شدت پريشان شده و تحت تاثير قرار خواهيد گرفت و مسلما نتيجه دلخواهتان حاصل نخواهد شد.
نقش اساسي و تعيين كننده سوالات را در زندگي خود جدي بگيريد و از آن بنحو احسن استفاده كنيد.اكثر بزرگان تاريخ دراثريك سوال تعيين كننده متحول شده اند.نيوتن،اديسون،فورد،هونداو…
دوستان عزیز! امروز استاد عنبران که بدون تردید یکی از اساتید تراز اول موفقیت مالی در سطح ایران و حتی دنیا هستند افتخار داده و مطلبی را بعنوان ((سئوالات، شاه کلید طلائی موفقیت)) را در اختیار وبلاگ میلیاردر قرار داده اند که در دو قسمت در وبلاگ قرار می گیرد که امید است مورد توجه دوستان قرار بگیرد. ضمن تشکر از ایشان، توصیه می کنم از سایت ایشان که لینک آن را در صفحه پیوندهای وبلاگ قرار دارد بازدید کنید.
آيا هيچ فكر كرده ايد كه چگونه با طرح يك سوال منطقي و بجا از خود،مي توان كل زندگي خود را تغيير داد؟و بجاي يك زندگي عادي و معمولي،عمري در رفاه و آسايش زندگي كرد؟آيا به قدرت اتمي سوالات در زندگي خود پي برده ايد،
موضوع بحث اين مقاله،چگونگي طراحي سوال و استفاده صحيح از آن در زندگي مي باشد.بي گمان نقطه برتري انسان بر حيوان قدرت تفكر اوست و فكر كردن چيزي جز طرح سوال و ارائه پاسخ به آن نيست . پس چه بهتر كه سوالاتي با كيفيت مطلوب طرح كنيم تا ذهنمان جوابي بهتر براي آن بيابد.هرگز در زندگي خود دنبال مشكلات نباشيم و با تبديل مشكل به مسئله در پي پيدا كردن جوابهاي صحيح و منطقي براي آن باشيم.
سوالات به دو بخش مثبت و منفي تقسيم مي شوند.بطوريكه اگر سوال منفي طرح كنيم بلافاصله ذهن ما به طرف جوابهاي منفي سوق پيدا مي كندو اگر سوال مثبت طرح كنيم ذهن ما به طرف جواب مثبت سوق پيدا خواهد كرد هميشه بايد سوالات را با پيش فرض مثبت طرح كرد تا ضمير ناخوداگاه به دنبال جوابهاي مثبت باشد.به عنوان مثال فرض كنيد كه در خيابان تصادف كرده ايد و خودرويي كه با شما تصادف كرده،مقصر است و خسارت زيادي به شما وارد كرده و شما هم شديدا عجله داريد.در اين موقعيت چه سوالي از خود مي پرسيد؟آيا به دنبال مقصر خواهيد گشت ؟و يا به دنبال راه حلي كه بتوان به بهترين روش و بدون توجه به مقصر آنرا حل كرد.اگر عصباني شويد و به دنبال مقصر باشيد آنگاه ضمير ناخوداگاه شما منفي انديشي را شروع مي كند و كار بد و بدتر ميشود ولي اگر سعي كنيد به دنبال راه حلهايي جهت مسئله پيش آمده باشيد.مطمئنا به جوابهاي بهتري خواهيدرسيد.
هميشه سوال را طوري براي خود طرح كنيد كه يا داراي پيش فرض مثبت باشد و يا اينكه از سوال انتظار جواب مثبت داشته باشيد.فرض كنيد كه پس از مشاوره با يك مشاور مالي تصميم گرفته ايد تعدادي سهام خوب و روبه رشد بخريد اگر دائم از خود بپرسيد اگر اين شركت ورشكست شدآن وقت چه؟اگر شاخص بورس اوراق بهادار پايين آمد آن وقت چه؟و سوالاتي از اين قبيل،در اينصورت هرگز موفق به خريد سهام نخواهيدشد ولي اگر فكر كنيد كه سهام در مدت زمان معيني بازده خوبي خواهد داشت و خود راتشويق و ترغيب به خريد سهام كنيد در آنصورت حتما سهام را خواهيد خريد.